نماز در دیدگاه قرآن
چکیده :
نمازعالي ترين واساسي ترين رشته الفت و عامل محبت بين بندگان و حضرت حق است. نماز، نور دل وصفاي قلب وروح جان وسلامت روان وفروغ ذات عباد صالح خداست.
فرهنگ نماز، مجموعه حقايق ومعارفي است كه بشر در گذرگاه حيات مي آموزد تا به نيروي ايمان وجهاد از پايگاه با توجه به اين كه نماز ستون دين مي باشد و اولين فريضه اي است كه بعد از بعثت رسول اكرم به ايشان آموزش داده شده و بارها و بارها در روايات واحاديث وآيات بر اهميت آن تاكيد شده است.اما هميشه درعمل مظلوم وكم اهميت به شمار آمده است.
در اين تحقيق تلاش شده به بعضي از زواياي نماز از جمله اقامه نماز ، اهتمام به نماز ، دوام نماز ، گسترش نماز ، و ... که در آیات قرآن کریم به آنها اشاراتي شده است بپردازیم تا هر آنچه كه تا امروز در مورد نماز فراگرفته ايم مجددا يادآوري شود.
با آرزوي آن كه اين چند صفحه ناچيز بتواند تا حدي از دين بزرگ ما نسبت به نماز بكاهد هر چند كه با توجه به مفاد این مقاله بزرگترين روش براي اداي دين برپا كردن صف هاي طويل نماز جماعت در تمام دنيا و خواندن آن به خالصانه ترين صورت مي باشد.
کلید واژه : نماز ، اقامه نماز ، دوام نماز ، گسترش نماز ، حریم نماز ، امر به نماز
مقدمه
نماز در تمام اديان الهي به عنوان برترينآيين عبادي و ركن معنويّت و ارتباط با خداوند مطرح بوده است. درخواست حضرتابراهيم(ع) چنين بوده است كه: «ربّ اجعلني مقيم الصلوة و من ذريّتي...؛[1] پروردگارا،من و ذريّهام را برپا دارنده نماز قرار ده». به حضرت موسي(ع) در كوه طور خطاب شد: «انّني انا الله لا اله الاّ أنا فاعبدني و اقم الصّلوة لذكري؛[2] همانا من الله هستم،معبودي جز من نيست مرا پرستش كن و نماز را براي ياد من برپا دار.»
حضرت عيسي(ع) ميگويد: «... و اوصاني بالصّلوة والزّكاة مادمت حيّا؛[3]... و مرا توصيه به نماز و زكات مادام كه زندهام كرده است.»
و در چند جاي قرآن سخن از ميثاق بنياسرائيل است كه بخشي ازموادّ آن اقامه نماز است.[4]
در آيين مقدّس اسلام نيز «نماز» جايگاه ويژهاي داردو در قرآن كريم بر آن تأكيد فراوان شده است.
پیشینه موضوع :
قبل از حضرت محمد (صل الله و علیه و آله) در آئین حضرت عیسی (علیه السلام ) هم نماز بوده است قرآن کریم از زبان او نقل می کند که خداوند مرا به نماز سفارش کرده است : و اوصانی بالصلوه و قبل از او موسای کلیم (علیه السلام ) بوده که خداوند به او خطاب می کند : اقم الصلوه لذکری و قبل از موسی پدر زن او حضرت شعیب بوده است که نماز بر پا داشته است : (( یا شعیب اصلاتک تامرک )) و قبل از همه آنها ابراهیم خلیل الله (علیه السلام ) بوده که از خداوند برای خود و ذریه اش توفیق اقامه نماز را خواسته است : (( رب اجعلنی مقیم الصلوه و من ذریتی )). در گذشته افراد بسیار زیادی اهمیت انجام فریضه نماز را در تحقیقها و پایان نامه های خویش بیان نموده اند ، تنها موردیکه یافت گردید عبارت است از اهمیت اننجام فریضه نماز در قرآن نوشته محمد رضا موحدی از دانشگاه تهران ولی در مورد این موضوع تحقیق دیگری یافت نشده است .
در اين كتاب الهي وظايفي برايمسلمانان، در مقابل نماز مقرر شده است. اين وظايف عبارتند از:
1- برپايي نماز
در آياتزيادي برپايي نماز در كنار «ايتاء زكوة»؛ پرداختن زكات آمده است.
تكيه بر ايندو ركن، در حقيقت براي بيان اين واقعيّت است كه مسلمان شايسته، هم در پيوند باخداوند بايد ارتباط عاشقانه و صميمي داشته باشد و هم در رابطه با مردم بيتفاوت نبوده و وظايف واجب و مستحب مالي خود را انجام داده، به فكر محرومان جامعه باشد. عاليترين شكل ارتباط عاشقانه با خداوند نماز است و بهترين شيوه ارتباط با مردم حلّ مشكلات مادّي آنهاست كه با اداي وظايف مالي، از سوي مسلمانان اين مهم برآورده ميشود.[5] در قرآن كريم «اقامه نماز» و «ايتاء زكوة» به عنوان محك ايمان، تقوي، اخلاص و...شمرده شده[6] و اين دو در حقيقت اوّلين گام وفاداري به دين معرّفي شدهاند. قرآن كريم درباره برخورد با مشركين ميفرمايد: «فان تابوا و اقاموا الصلاة و آتواالزّكوة فخلّوا سبيلهم؛[7] هرگاه توبه كنند و نماز را برپا دارند و زكات را بپردازند،آنها را رها ساخته و مزاحمشان نشويد.
در آيه ديگري آمده است «فان تابوا واقاموا الصّلوة و آتوا الزكوة فاخوانكم في الدّين؛[8] پس اگر توبه كردند و نماز رابرپا داشته و زكات را بپردازند پس برادران ديني شما هستند...».
معناي اقامه نماز چيست؟
به نظر ميرسد با توجّه به ريشه لغوي اقامه، كه از قيام ـ در مقابل قعوداست ـ اقامه نماز را به معناي برپايي آن بگيريم در مقابل آن زمين ماندن و زمين گيرشدن و بياعتنايي به آن است و اين معنا داراي مصاديقي است:
الف ـ گزاردن درستِنماز با حدود و شرايط آن؛
ب ـ به جاي آوردن نماز به نحو كامل و احسن؛
ج ـتداوم در برپايي نماز؛
د ـ تلاش براي مطرح كردن و گسترش نماز در جامعه.
راغب در مفردات گويد:
«و لم يأمر تعالي بالصّلوة حيثما امر و لا مدح بهحينما مدح الاّ بلفظ الاقامة تنبيها انّ المقصود منها توفية شرائطها لا الاتيانبهيئاتها...؛[9] در تمام مواردي كه خداوند به نماز امر يا مدح به آن كرده است واژهاقامه نماز آمده است تا به اين معنا توجّه داده شود كه مقصود از نماز، گزاردن نمازواجد شرايط است نه تنها به جاي آوردن هيأت نماز (بدون روح)».
در قرآن كريم،اقامه نماز با ويژگيهاي ذيل مطلوب است:
الف ـ برپا داشتن نماز، با نشاط وشادابي
در دو آيه از قرآن، نماز خواندن با كسالت از ويژگيهاي منافقانشمرده شده است: «و إذا قاموا إلي الصّلوة قاموا كسالي...؛[10] و هنگامي كه به نمازميايستند از روي كسالت ميايستند...».
«...و لا يأتون الصّلوة الاّ و همكسالي...؛[11] و نماز به جا نميآورند جز با كسالت.»
و ويژگي چنين نمازي جز نماز بيكيفيت كه به همه چيز جز نمازشبيه است، نيست. در روايتي از حضرت امام سجّاد(ع) ميخوانيم:
«انّ المنافق ينهيو لاينتهي و يأمر بما لايأتي و إذا قام إلي الصّلوة اعترض؛ همانا منافق (از كارزشت) نهي ميكند، ولي خود از آن كار دست نميكشد و فرمان ميدهد (به خوبي) ولي خودانجام نميدهد و چون به نماز بايستد اعتراض ميكند». راوي ميگويد: پرسيدم: «ماالإعتراض؛ اعتراض چيست»؟ حضرت فرمود: «الالتفات و اذا ركع ربض؛ رو به راست و چپگردانيدن و چون ركوع كند خود را مانند گوسفند به زمين اندازد (يعني بعد از ركوعنايستد و به همان حال به سجده رود.»[12]
ب ـ اهتمام به نماز و وقت فضيلت آن
قرآن كريم ميفرمايد: «فويل للمصلّين الّذين هُم عن صلوتهم ساهون؛[13]پس واي بر نمازگزاراني كه از آن غافلند.»
«ساهون» آنانند كه از اصل نماز غافلند، توجّهي به آن ندارند،گاه آن را نميخوانند، گاه در آخر وقت ميخوانند. قرآن كريم ميگويد اين مسأله درضعف اعتقاد ديني او ريشه دارد. گفتني است كه «سهو» و «اشتباه» در نماز مورد نظر آيهنيست، زيرا اگر چنين بود، ميفرمود: «في صلوتهم» در نمازشان نه «عنصلوتهم» ازنمازشان. يونس بن عمّار از حضرت امام صادق(ع) پرسيد: مقصود از سهو همان وسوسه شيطاناست؟ حضرت فرمود: «لاكل احد يصيبه هذا ولكن ان يغفلها و يدع ان يصلّي في اوّلوقتها؛[14] نه هر كس مبتلا به وسوسه ميشود بلكه مقصود آن است كه از اصل نماز غفلتكند و در اوّل وقت نخواند.» امام صادق(ع) در روايتي فرمود: «تأخير الصلوة عن اوّلوقتها لغير عذر؛[15] مقصود از سهو بدون عذر نماز را از اوّل وقت تأخير انداختن است.»
در روايتي از حضرت امام علي(ع) ميخوانيم:
«ليس عملٌ احبّالي الله عزّوجلّ من الصّلوة فلايشغلنّكم عن أوقاتها شيءٌ من امور الدّنيا فانّالله عزّوجلّ ذمّ اقواما فقال الّذين هم عن صلاتهم ساهون يعني انهم غافلون استهانواباوقاتها؛[16] هيچ كاري نزد خداوند محبوتتر از نماز نيست، پس نبايد در وقت نماز هيچيك از امور دنيا شما را مشغول از نماز سازد كه خداوند گروهي را كه از نماز سهو ميكنند نكوهش كرده است و مقصود اين است كه اينها غفلت از نماز داشته، حريم وقت نماز را نگه نميدارند.»
علاوه بر توجه به اصل نماز بايد در نماز نيز انسان به ايننكته توجّه داشته باشد كه در مقابل حضرت حقّ ايستاده با او سخن ميگويد، بايد تماموجود خويش را به اين ميهماني ببرد تا شيطان جرأت زمينهسازي براي خروج از اينميهماني را فراهم نسازد.
«يا ايّها الّذين آمنوا لاتقربوا الصّلوة و انتم سكاري حتّيتعلموا ما تقولون...؛[17] اي كساني كه ايمان آوردهايد، در حالي كه مست هستيد به نمازنزديك نشويد تا بدانيد چه ميگوييد...».
ظاهر آيه روشن است و نياز به توضيحندارد كه مقصود، نهي از نماز در حال مستي است لكن از تعليل «حتي تعلموا ما تقولون» ميتوان اين معنا را برداشت كرد: نماز مطلوب آن است كه انسان با عنايت و توجّه نمازبخواند، بداند كه چه ميگويد و با كه سخن ميگويد. مؤيّد اين برداشت روايت امامباقر(ع) است كه فرمود: در حالتي كه كسل هستيد يا چرت آلود يا سنگين، مشغول نمازنشويد، زيرا خداوند مؤمنان را از نماز خواندن در حال مستي نهي كرده است.[18]
ج ـ نماز با خشوع
ازمصاديق اقامه نماز به جاي آوردن نماز با خشوع آن است.
«قد افلح المؤمنون الّذينهم في صلاتهم خاشعون؛[19] به تحقيق مؤمنان رستگار شدند آنها كه در نمازشان خشوعدارند».
خشوع به معناي تواضع و ادب جسمي و روحي است كه در برابر شخص بزرگ ياحقيقت مهمّي در انسان پيدا ميشود و آثارش در بدن ظاهر ميگردد.
فيومي گويد: «خشع خشوعا اذا خضع و خشع في صلاته و دعائه اقبلبقلبه علي ذلك و هو مأخوذ من خشعت الارض اذا سكنت و اطمأنّت؛[20] خشوع به معناي تواضعاست و خشوع در نماز و دعا به معناي اقبال قلبي بر آن است و اين واژه برگرفته ازسكون و اطمئنان است، آن چنان كه براي سكون زمين واژه خشوع به كار رفته و ميگويند: «خشعت الارض». خشوع در نماز؛ يعني جسم و روح را در نماز به ديدار خداوند بردن وانقطاع از غير او آن چنان كه برگزيدگان خداوند پيامبر و آل ـ عليهم السلام ـ چنينبودند. اولين فرودگاه اين خشوع روح است كه بر جسم نيز اثر ميگذارد؛ يعني آن كس كهدر نماز خشوع دارد در حال نماز اعضا و جوارح او نيز آرام بوده، پيوسته بازي با ريشو صورت ندارد! در حديثي ميخوانيم كه پيامبر(ص) مردي را ديد كه در حال نماز با ريش خود بازي ميكند فرمود: «اما انه لو خشع قلبه لخشعت جوارحه؛[21] اگر او در قلبش خشوعبود، اعضاي بدنش نيز خاشع ميشد.»
د ـ دوام در نماز
ازمصاديق اقامه نماز «دوام نماز» است.
در سوره معارج پس از آن كه خداوند برخيصفات ناشايست انسانها را مورد تذكّر قرار ميدهد، اوصاف شايسته آنها را هم ذكرميكند كه از جمله آن: «الاّ المصلّين الّذين هم علي صلاتهم دائمون؛[22] مگرنمازگزاراني كه بر نماز خود تداوم دارند». ظاهر آيه دوام است؛ يعني هم به وقت نمازميخوانند و هم هميشه نماز ميخوانند، اين گونه نيست كه نماز خواندن آنها مقطعيباشد و چنين نمازي است كه اگر جزو برنامه زندگي شد و با حدود آن به جاي آورده شدانسان را از فحشا و منكر باز ميدارد. و اصولاً برنامههاي تربيتي جز با تداومكارآيي لازم را ندارند، لذا در حديثي از پيغمبر اكرم(ص) ميخوانيم: «انّ احبّالأعمال الي اللّه مادام و ان قلّ؛[23] محبوبترين اعمال نزد خداوند كاري است كهانسان بر آن مداومت داشته باشد هر چند كم باشد».
هـ ـ گسترش و مطرح كردن نماز درجامعه
بدون ترديد از مصاديق «اقامه نماز» گسترش و مطرح كردن نماز درجامعه است (نه تنها مصداق). پيش از اين، مصاديق اقامه نماز در بُعد فردي مورد توجهقرار گرفت و اينك آن را از بُعد اجتماعي مورد بررسي قرار ميدهيم.
قرآن كريمميفرمايد از ويژگيهاي ياران خداوند آن است كه: «الّذين ان مكنّاهم في الأرضاقاموا الصّلوة و آتوا الزّكاة و امروا بالمعروف و نهوا عن المنكر و للّه عاقبةالأمور؛[24] آنها كساني هستند كه هرگاه در زمين به آنها قدرت بخشيديم، نماز را برپاميدارند و زكات را ادا ميكنند و امر به معروف و نهي از منكر مينمايند».
از اين آيه شريفه به قرينه واژه تمكين (كه به معناي فراهمساختن وسائل و ابزار كار است؛ اعم از آلات و ادوات لازم يا علم و آگاهي كافي و توانو نيروي جسمي) ميتوان استفاده كرد كه مردان خدا از قدرت خود در جهت اقامه نمازاستفاده ميكنند، علاوه بر آن كه خود اهل اقامه نمازاند، بر مطرح كردن آن در جامعهتلاش ميكنند.
با مصاديق پنجگانه فوق ميتوان معناي وسيع «اقامه نماز» رادر قرآن دريافت. بحث پيرامون اولين وظيفه در قبال نماز؛ يعني «اقامه نماز» را باكلامي از شهيد علاّمه آية الله مطهّري به پايان ميبریم:
«به پا داشتن نماز آناست كه حق نماز ادا شود؛ يعني نماز به صورت يك پيكر بيروح انجام نگردد، بلكه نمازيباشد كه واقعا بنده را متوجه خالق و آفريننده خويش سازد و اين است معني ذكرالله كهدر آيه شريفه 14 سوره طه بدان اشاره شده:«اقمالصلوة لذكري» ياد خدا بودن مساوي استبا فراموش كردن غير خدا؛ اگر انسان ولو مدت كوتاهي با خداوند در راز و نياز باشد واز او استمداد جويد و او را ثنا گويد، او را به الله بودن، ربّ بودن، رحمان بودن،رحيم بودن، احد بودن، صمد بودن، لم يلد و لم يولد و لميكن له كفوا احد بودن توصيفكند، عاليترين تأثيرها در نفس او گذاشته ميشود و روح انسان آن چنان ساخته ميشودكه مذهب اسلام ميخواهد و بدون چنين برنامهاي امكانپذير نيست».[25]
2- پاسداشت حريم نماز
ديگر وظيفه مؤمنان در قبال نماز پاسداشت حريم نماز است؛ نيكوداشت نمازجايگاه ويژهاي در زندگي براي آن قائل بودن، به جاي آوردن آن با آداب واجب و مستحباز مصاديق آن است. نگهداريِحريم نماز نقطه مقابل استخفاف است؛ يعني سبك شمردن نماز و شأن و منزلتي براي آن نديدن! كه امام صادق(ع) فرمود: «اِنّ شفاعتنا لنتنالمستخفّا بالصلوة».[26] كه ترجمه آن اين دو بيت است:
گويم ز امام صادق اينطرفه حديث
تا شيعه او به لوح دل بنگارد
فرمود كه بر شفاعت ما نرسد
هر كسكه نماز را سبك بشمارد
قرآن كريم از اين «حريم نگهداري»، تعبير به حفظ كرده است:
«حافظوا علي الصّلوات والصّلوة الوسطي...؛[27] در انجام همه نمازها و نماز وسطيكوشا و مراقب باشيد». در اين آيه بر مراقبت همه نمازها، به ويژه نماز وسطي تأكيدشده است. اين كه «صلوةوسطي» كدام است؟ اقوال گوناگوني بين مفسّران هست،[28] نمازظهر، نماز عصر، نماز مغرب، نماز عشا، نماز صبح، نماز جمعه، نماز شب، نماز وتر و...اينها برخي از اقوالي است كه در مصداق «صلوة وسطي» گفته شده است، ولي با توجّه بهشأن نزول آيه بعيد نيست كه مقصود از آن نماز ظهر باشد. در شأن نزول آيه آمده است: جمعي از منافقان به بهانه گرمي هوا در نماز جماعت ظهر شركت نميكردند و اين سبب شدهبود كه از جمعيّت نماز جماعت پيامبر(ص) كاسته شود تا جايي كه گاه پشت سر پيامبر يك صف يا دو صف بيشتر نبود. آيه شريفه تذكّر به مؤمنان است كه حريم نماز را نگهداريد و با ترك جماعت حريم اين عبادت بزرگ را نشكنيد.[29]
در سه آيه از قرآن نيز «محافظت بر نماز» از ويژگيهاي مؤمنان شمرده شده است: «والّذين هم علي صلواتهميحافظون؛[30] مؤمنان كسانياند كه بر نمازهاي خويش مراقباند.» راغب در معناي حفظ گويد: «ثمّ يستعمل في كلّ تفقّد و تعهّد و رعاية...».[31] اين واژه در موردتفقّد، پيمان داري و مراقبت به كار ميرود.
3- كمك گرفتن از نماز
انسان در زندگي مادّي بدون ترديد در تنگنا قرار ميگيرد، امكانات و توانانسان محدود است و مشكلات بسيار، بدون پشتوانه نميتوان زندگي كرد. آنان كه مادّيميانديشند، فقط به پشتوانههاي مادّي فكر ميكنند، ولي آنان كه الهي فكر ميكنندپيوسته با پشتوانههاي معنوي خود را از بن بست ميرهانند. از اين دست پشتوانه نماز است. نماز، جلوه برجسته ياد خداست و «دل آرام گيرد ز ياد خداي «الا بذكر اللهتطمئنّ القلوب».[32]
«واستعينوا بالصّبر والصّلوة و انّها لكبيرة الاّ عليالخاشعين؛[33] از صبر و نماز ياري جوييد (و با استقامت و كنترل هوسهاي دروني و توجّهبه پروردگار نيرو بگيريد) و اين كار جز براي خاشعان سنگين است.»
بر اين اساساست كه در روايات فراواني آمده است كه وقتي پيامبر(ص) يا امام علي(ع) با مشكلي روبه رو ميشدند به نماز روي ميآوردند.[34] امام صادق(ع) فرمود: مستند اين كار همينآيه شريفه است.[35]
از حضرت امام صادق(ع) نقل شده است كه فرمود: چه مانعي داردوقتي كه با
غمي از غمهاي دنيا رو به رو ميشويد وضو گرفته به مسجد برويد، دوركعت نماز بخوانيد و در نماز دعا كنيد، زيرا خداوند دستور داده: «واستعينوا بالصّبروالصّلوة».[36]
و بيترديد استوارترين پشتوانه در زندگي همين است و بس، ديگرپشتوانهها سست است و غير قابل اعتماد:
«مثل الّذين اتّخذوا من دون الله اولياءكمثل العنكبوت اتّخذت بيتا و انّ اوهن البيوت لبيت العنكبوت لو كانوا يعلمون؛[37]كساني كه غير از خدا را اوليا خود برگزيدند، همچون عنكبوتاند كه خانهاي براي خودانتخاب كرده و سستترين خانهها خانه عنكبوت است؛ اگر ميدانستند!»
«هر حيوان وحشرهاي براي خود خانه و لانهاي دارد امّا هيچ يك از اين خانهها به سستي خانهعنكبوت نيست. اصولاً خانه بايد ديوار، سقف، و دري داشته باشد و صاحب آن را از حوادثحفظ كند، طعمه و غذا و نيازهاي او را در خود نگه دارد، بعضي خانهها سقف ندارند،اما لااقل ديواري دارند يا اگر ديوار ندارند سقف دارند، اما لانه عنكبوت كه ازتعدادي تارهاي بسيار نازك ساخته شده نه ديواري دارد، نه سقفي، نه حياطي و نه دري.اينها همه از يك سو.
از سوي ديگر مصالح آن به قدري سست و بيدوام است كه در برابرهيچ حادثهاي مقاومت نميكند، اگر نسيم ملايمي بوزد تار و پودش را درهم ميريزد.اگر چند قطره باران بر آن ببارد آن را متلاشي ميكند. كمترين شعله آتش به آن برسد،نابودش ميسازد، حتي اگر گرد و غبار بر آن بنشيند، پاره پاره ميشود و از سقف خانهآويزان ميگردد. معبودهاي دروغين اين گروه نه سودي دارد و نه زياني نه مشكلي را حلميكند و نه در روز بيچارگي پناهگاه كسي هستند».[38]
آري فقط او پناهگاه است وبس!
4- امر به نماز
ديگروظيفه در قبال نماز «امر» به آن است. امر به معروف از فرايض بزرگ مكتب ماست وبرترين معروفها نماز است. معروفي كه اگر در جامعه آن گونه كه دين خواسته مطرحباشد، ريشه بسياري از منكرات خشكانده ميشود از ويژگيهاي مردان خدا آن است كه «امر» به نماز دارند. قرآن كريم در مورد حضرت اسماعيل صادق الوعد (كه اين غير ازاسماعيل فرزند حضرت ابراهيم است)[39] ميفرمايد.
«...و كان يأمر اهله بالصّلوةوالزّكوة...؛[40] و اين پيامبر پيوسته خاندان خود را امر به نماز و زكات ميكرد...».
و در مورد ديگر خطاب به پيامبر(ص) ميخوانيم:
«و أمر اهلكبالصّلوة واصطبر عليها...؛[41] و خانواده خود را به نماز دستور ده و بر انجام آنشكيبا باش...».
در اين دو آيه بر «امرِ» اهل به نماز تأكيد ويژه است، چرا كهاصلاح بنيان خانواده زيربناي ساير اصلاحات است. اگر خانوادهها، الهي شدند جامعهالهي خواهد شد. بر اين اساس است كه در دو آيه فوق سخن از امر كردن خانواده به نمازاست و اين در حقيقتراهي برجسته براي نجات خانواده از آتش است همان كه در آيه ششسوره تحريم آمده است:
«يا ايّها الّذين آمنوا قوا أنفسكم و اهليكم نارا وقودهاالنّاس والحجارة...؛ اي كساني كه ايمان آوردهايد خود و خانواده خويش را از آتشي كههيزم آن انسانها و سنگهاست نگه داريد».
از اين آيه ميتوان رسالت سنگين پدر ومادر را در تربيت معنوي فرزندان استفاده كرد.
در روايتي از پيامبر گرامي اسلام ميخوانيم:
«ألا كلّكمراع و كلّكم مسؤول عن رعيته فالأمير علي النّاس راع و هو مسؤول عن رعيّته والرجلراع علي اهل بيته و هو مسؤول عنهم فالمرئة راعية علي اهل بيت بعلها و ولده و هيمسؤولة عنهم الا فكلّكم راع و كلّكم مسؤول عن رعيته؛(42) بدانيد همه شما نگهبانيد وهمه در برابر كساني كه مأمور نگهباني آنها هستيد مسؤوليد. امير و رئيس حكومت اسلامينگهبان مردم است و در برابر آنها مسؤول است مرد نگهبان خانواده خويش است و در مقابلآنها مسؤول، زن نيز نگهبان خانواده شوهر و فرزندان است و در برابر آنها مسؤولميباشد. بدانيد همه شما نگهبانيد و همه شما در برابر كساني كه مأمور نگهباني آنهاهستيد مسؤوليد».
اينها برخي از وظايفي بود كه ما در قبال نماز ـ اين امانت بزرگ الهي ـ داريم اميد كه امانتداري شايسته باشيم و در انجام وظايف خويش كوتاهين كنيم.