جستاری در بُنْدَهِشْن
محمد شیرازی
چکیده
پس از تدوین اوستا، رساله ها و کتاب های متعدی برای شرح و تفسیر آن نوشته شده است. هر یک از این کتاب ها به نوبه ی خود برای روشن کردن وجوع مختلف اندیشه های اوستا برای فهم و درک بهتر نوشته شده است. این کتاب های تفسیری را زند می نامند. از جمله ی ین کتاب ها، کتاب بُنْدَهِشْن است که به زبان پهلوی و توسط فردی به نام "فَرْنْبَغ" در سده ی سوم هجری قمری تدوین یافته باست. ُنْدَهِشْن به معنی "آفرینش آغازین" یا "آفرینش بنیادین" است. این نوشتار نگاهی اجمالی بر موضوعات این کتاب به صورت عام و موضوع آفرینش به شکل خاص دارد.
کلید واژه ها: اوستا، پهلوی، بُنْدَهِشْن، آفرینش
مقدمه
به گفته ی اکثر محققان کتاب اوستا به زبانی راز آمیز و یا ابهام آمیز نوشته شده است. این امر موجب شده است که در چند دهه ی بعد از تدوین اوستا و تغییرات طبیعی که در بکارگیری واژه های جدید در کاربرد زبان و نیز تغییر زبان از زبان اوستایی به زبان پهلوی و سپس دوباره ترجمه ی متن اوستا از پهلوی پیش آمد، به مرور درک مفاهیم اصلی سخت گردد. لذا نوشتن شروحی بر اوستا برای فهم و درک بهتر، به صورت یک مسئولیت بزرگ برای موبدان و متفکرین زردتشتی در آمد. از این رو کتاب های متعدی در این رابطه تدوین و انتشار یافت، از جمله ی این کتاب ها، "بُنْدَهِشْن" است.
در باره ی اهمیت این کتاب بسیار گفته و نوشته اند. بسیاری از محققین معتقدند که این کتاب از نظر در برداشتن مطالب مربوط به اسطوره شناسی در ایران باستان، بسیار ارزشمند است. زبان شناسان نیز معتقدند که این کتاب، بهترین منبع برای دسترسی به واژههای زبان پهلوی است. هم چنین بخشی از مطالب این کتاب مربوط به علوم ایران باستان و دوران ما قبل زردتشتی می باشد. [1]
بُنْدَهِشْن به معنی "آفرینش آغازین" یا "آفرینش بنیادین" است. طبق بعضی از روایات نام اصلی کتاب "زند آگاهی" است. زند، واژهای اوستایی است و معنای آن شناخت است و شرح و تفسیر را نیز میرساند و چون متنهای پهلوی را که از اوستا تهیه شدهاند، زند مینامند، گاهی زند معنای اوستا هم دارد.[2] از این رو زند آگاهی به معنای آگاهی از دانش دینی اوستا و تفاسیر آن است و این خود بدان معنی است که اساس کار نویسنده ترجمهها و تفسیرهای اوستا بوده است. کتاب مجموعهای از مطالب گوناگون است که از منابع مختلف گردآوری و با هم تلفیق شده است و شاید نمی توان نویسندهی واحدی را برای آن ذکر کرد. شاید گردآوری و تألیف کتاب در اواخر دورهی ساسانی (در حدود قرن سوم هجری) انجام گرفته باشد، همه منابع نام "فَرْنْبَغ" را به عنوان تدوین کننده کتاب می خوانند. از این کتاب دو تحریر وجود دارد یکی به نام بُنْدَهِشْن هندی و دومی بُنْدَهِشْن ایرانی است. بُنْدَهِشْن ایرانی از تحریر هندی آن مفصل تر است. این کتاب در 37 فصل (بند) نوشته شده است. مطالب این کتاب به سه دسته ی زیر تقسیم می شوند که در مورد هر دسته بندهایی آمده است:
یک -آفرینش آغازین، دو- شرح آفریدگان، و سه – نصب نامه ی کیانیان.
موضوعات این بند ها را به صورت جزی تر می توان چنین تقسیم بندی کرد:
۱- اهرمزد و اهریمن، آفرینش مینوی و مادی اهرمزد در برابر آفرینش اهریمنی
در این بخش از ایزدان و دیوان و از آفرینش همهی جهان مادی، آسمان، آب، زمین، گیاه، جانور و مردم سخن میرود و دو دیدگاه خاص در آفرینش مطرح میگردد: یک اینکه اهرمزد از روشنی خویش آفریدگان خود را آفرید، و دودیگر اینکه جهان مادی را از قطرهی آبی آفرید، مگر انسان و حیوان را که از آتش هستند.
۲- اطلاعات جغرافیایی
اطلاعات جغرافیایی بسیار جالب توجهی بهویژه دربارهی دریاها، کوهها و رودهای ایران، میانرودان و آسیای میانه در بندهش وجود دارد. همچنین اطلاعاتی گرانبها دربارهی مناطق مختلف این سرزمینها و ایالات ایران در بندهش وجود دارد. جغرافیای بندهش از یک سو تحتتأثیر نامهای اساطیری اوستایی و از سوی دیگر مبتنی بر جغرافیای ایران، جلگههای آسیانهی میانه و میانرودان در عصر ساسانی و گاه اوایل اسلام است.
۳- گیاهشناسی
در بندهش فصلی بلند دربارهی گیاهشناسی وجود دارد که محتملاً مبتنی بر مطالعات دورهی ساسانی است. بر این اساس گیاهان به شانزده بخش تقسیم میشوند و این بخشبندی برپایهی استفادهای است که از آنها به انسان میرسد. البته، ما در متن هفده تقسیمبندی میبینیم که مورد هیزم در آن شامل چوب همهی گیاهان میشود. ظاهراً در بخشبندی گیاهان، بحث دربارهی گیاهان دارویی از متن افتاده است.
۴- جانورشناسی
در بندهش گفتار مفصلی دربارهی جانوران و تقسیمات فرعی آنان وجود دارد.
در مجموع، جانوران به سه ترتیب بخش شدهاند:
الف) کرده، که براساس نوع جانور است: دام، دد، پرنده و آبی.
ب) آیینه، که براساس شکل پای جانور است: دارای دو سم، دارای یک سم، پنجهداران، پرندگان و ماهیان.
ج) سرده، که به تقسیمات فرعی هر گروه جانوران چون سگ، اسب، خر و … میپردازد.
فصلی نیز دربارهی جانوران و حشرات اهریمنی وجود دارد که دارای تقسیمبندی خاص خود است.
۵- قومشناسی
در بندهش دربارهی آفرینش انسان، کیومرث و فرزندان وی، مشی و مشیانه، سخن رفته است؛ ولی در بخشی خاص دربارهی اقوام ایرانی، تازی، چینی و… نیز بحث شده است. بندهش مردم (انسان) را به بیست و پنج گونه بخش میکند و حتا خرس و کپی (میمون) را از جملهی مردمان میداند.
۶- تاریخ
در فصلی ویژه که به نظر میرسد، منبع آن خدای نامه ی پایان دورهی ساسانی بوده باشد، تاریخ ایران از ابتدا تا زمان فرارسیدن اسلام مطرح میشود، که تقریباً به همان ترتیب شاهنامهی فردوسی است. میتوان گفت که این بخش مهمترین مدرک دربارهی محتوای خداینامهی دورهی ساسانی است که از تغییرات اسلامی محفوظ مانده است.
۷- پیشگوییها
این بخش درست پس از مطالب تاریخی، تا پایان دورهی ساسانی، قرار گرفته است. پس از این پیشگوییها، فـرارسیـدن هـزارههـای واپـسیـن، سوشیانسها (نجاتبخشان) و پایان جهان مطرح میشود.
۸- نجوم و تقویم
در چند فصل از بندهش به بحثهایی دربارهی نجوم برمیخوریم که از نظر تحقیق در نجوم و تاریخ
نجوم در ایران از اهمیت بسیاری برخوردار است. فصلی خاص نیز به تقویم در ایران میپردازد.
۹- دودمانشناسی
در اواخر کتاب دودمانشناسی خاندانهای پیشدادیان و کیان و تورانیان و خاندان موبدان مطرح میشود. این بخش از نظر شناخت مسائل فرهنگی اقوام ایران ارزش فوقالعادهای دارد.
آفرینش زمین
در این جا برای آشنایی با اندیشه های کتاب بخش مربوط به شرح آفرینش زمین را می آوریم.
"در آغاز هزاره ی هفتم پس از تازش اهریمن بر زمین، هنگامی که تشتر باران ساخت همه جا را نم بگرفت و زمین به هفت پاره بگسست، پاره ای به اندازه ی نیمه ای در میان و هفت پاره ی دیگر پیرامون قرار گرفت، تازش اهریمن لرزه ای سخت بر تن زمین انداخت. در اثر این لرزش کوها رستند. نخست دو رشته کوه اصلی (البرز و تیرک البرز) . سپس سایر کوها.
چون ایزد تشتر بر زمین باران آورد، آن را تا سه روز به جای جای زمین آورد، باد، آن را تا سه روز به جای، جای زمین راند. از آن باران، دریای فراخکرد که یک سوم زمین را در بر دارد به ناحیت نیمروز، کناره ی البرز پدید آمد، شش دریای دیگر نیز در زمین پیدا آمد.
چگونگی مردمان بر زمین- خونیرث وسیع ترین کشور، در جغرافیای اساطیری زمین محسوب می شود، از نژادهای گوناگون و گروههای مختلف بشر، شش گونه و نژاد از آنها در خونیرث ساکن شدندو نه گونه شان بر پشت گاو سریسوگ بدان شش کشور دیگر رفتند و آنجا ساکن شدند."[3]