عرفان یهودی و مکتب های عرفانی مرکاوا و گنوسی

از دیدگاه گرشوم شولم

محمد شیرازی

چکیده

   بی شک یکی از برجسته ترین محققان عرفان یهودی، گرشوم شولم است که سال های بسیاری از عمر خود را صرف تحقیق در باره ی عرفان در دین یهود کرده است. این نوشتار مروری دارد بر دیدگاه های نام برده در باره ی ویزگی های عرفان یهود و نیز دو مکتب عرفانی مرکاوا و گنوسی یهودی. از نظر شولم، عرفان یهودی واجد ویژگی های منحصر بفردی است که در سایر مکتب های عرفانی دینی و غیر دینی کمتر دیده شده است. مبتنی بودن عرفان یهودی در کتاب های مقدس یهود از جمله تورات و تلمود و امکان شرح و تفسیر و تاویل دستورات آن کتاب ها و نیز زمینه ی مکاشفه و تامل و تخیل که در متن آن ها برای خواننده وجود دارد، امکان مناسبی برای اندیشه در ملاحظات عرفانی بوجود می آورد. به عنوان مثال واقعه ی رویت حمل عرش خدا توسط چهار موجود زنده، که هریک دارای چهار بال و صورت های مرد، شیر، گاو، عقاب را دارند، توسط  حزقیال، موجب تاویل های فراوان و حتی آغاز پویش عرفانی مرکاوا می شود و یا عناصر راز و رمز آلود در متن تلمود که در باره ی آفرینش و هستی وجود دارد، و یا هم خوانی عناصر اساطیری و شهودگرایانه باستانی که بخش مهمی از آموزه های عرفان کنوسی یهود را تشکیل می دهد.

کلید واژه ها

عرفان، عرفان یهود، شولم، تلمود، تورات، مرکبا، گنوسی 

مقدمه

   گرشوم شولم، متولد سال 1897 شهر برلین کشور آلمان است که در سال 1927 به فلسطین مهاجرت کرد و در آن جا به عنوان کتابدار در دانشگاه عبری اورشلیم مشغول به کار شد و سپس در همان جا به سمت استاد عرفان یهودی منصوب گشت. مهمترین  ها و مکتب های اصلی عرفان یهود است. به عقیده ی شولم، عناصر اساطیری عرفان یهودیت حداقل به همان اندازه ی عناصر عقلانی از اهمیت برخوردارند. در زیر دیدگاه های مختلف او را در باره ی عرفان در کل و عرفان یهودی به شکل خاص و دو مکتب عرفانی مرکاوا و گنوسی می آید.

تعریف عرفان

   اگر چه شولم خود تعریف مشخصی از عرفان نمی کند، اما با آوردن چند تعریف از دیگر محققین، به صورت غیر مستقیم به تعریف عرفان می پردازد. او در این باره می گوید، اگرچه در مورد عناصر سازنده ی پدیده هایی که تاریخ و فلسفه به آن ها عرفان داده اند، کمتر شک و تردید است، ولی به تعداد نویسندگان در باره ی این موضوع، تعاریف گوناگون از این اصطلاح وجود دارد. که برخی از آن ها به جای روشن کردن موضوع، بر ابهام آن می افزایند. او سپس تعریف زیر را از دکتر روفوس جونز نامی به این شرح بیان می دارد:"من  این واژه را برای بیان آن نوع دینی به کار می برم که بر آگاهی مستقیم و بی واسطه ی رابطه با خدا، یعنی عمیق و بی واسطه نسبت به حضور الاهی تاکید می ورزد؛ و این همانا دین در شدیدترین، عمیق ترین و رنده ترین مرتبه ی آن است." او در ادامه تعریف عرفان از دیدگاه توماس اکوئیناس را چنین تعریف می کند. " شناخت خدا از طریق تجربه"(ص 14)

   شولم معتقد است عارف واقعی آرزوی آن را دارد، حالت باطنی او از راه تجربه ی عمیق نفس که با ارتباط مستقیم با خداوند یا حقیقت مابعدالطبیعی قرار می گیرد، به دست آید. این که ذات و ماهیت این تجربه را چه چیزی تشکیل می دهد و چگونه می توان آن را به طور شایسته توصیف کرد، همان راز بزرگی است که خود عرفا نیز به اندازه ی مورخین، سعی در حل آن دارند.( ص 15)           

عرفان و ادیان

   از نظر شولم چیزی تحت عنوان عرفان به طور مجرد وجود ندارد. این به آن معنی است که هر نوع مکتب عرفانی مبتنی بر یکی از ادیان الهی و یا غیر الهی است. لذا هر پدیده و یا مکتبی که نام عرفان بر خود می گذارد باید به مسبوق به پدیده های دینی باشد.(ص 17) از نظر او عرفان مرحله ی مشخصی در گسترش تاریخی دین است که تحت شرایط مشخصی پدید می آید. عرفان با مرحله ی معینی از معرفت دینی رابطه دارد و از آن جدایی ناپذیر است و نیز با مراحل معین دیگری که هیچ جایی برای عرفان به مفهوم متعارف آن باقی نمی گذارند، مغایر و ناسازگار است.(ص 19)

چرایی پیدایش اندیشه های عرفانی

   شولم در باره پیدایش اندیشه عرفانی یه دوره ی را که اعتقادات دینی در آن شکل می گیرد را بیان می کند و با بیان این دوره ها مهمترین علت شکل گیری اندیشه های عرفانی را بیان می کند. این سه دوره عبارتند از :

دوره ی اولیه عصر اساطیری- در این دوره جهان مملو از خدایانی است که انسان ها بستگی به موقعیت جغرافیایی و معرفتی خود با این خدایان بدون واسطه ارتباط داشته و حضور ان خدایان را بدون توسل به مراقبه وجد آور می توان تجربه کرد. در این دوره شکافی و فاصله ای بین انسان و خدا وجود ندارد. در این دوره نیاز به اندیشه های عرفانی نیست. لذا از اندیشه های عرفان را در این دوران نمی توان سراغی گرفت.در این مرحله "طبیعت" صحنه ی ارتباط با خدا است.(ص 19) 

دوره دوم- عصر تجلی دین- در این دوران با ظهور و پیشرفت دین روی می دهد. عقاید دینی در این دوران موجب تخریب رابطه ی انسان با خدایان اساطیری و ابتدایی اش است. از آن جایی که دین در شکل کهن و اصلی اش عامل ایجاد شکاف و فاصله میان خداوند یعنی وجود متعالی و نا متناهی و انسان یا مخلوق متناهی است. تنها به این دلیل پیدایش دین رسمی، که مرحله ی آغازین در تاریخ دین نیز به شمار می اید، بیش از هر دوره ی دیگر، از عزفان و هر آن چه عرفان به آن اشاره می کند، فاصله دارد. 

دوره ی سوم- دوران شکاف- از آن جایی که ادیان علاوه بر رابطه ی انسان با خدا، برای هدایت انسان ها آمده است، لذا موضوعات دیگری چون اخلاق، روابط انسانی و و قانون گذاری مبتنی بر وحی و موضوعات دیگر نیز مهم تلقی می شوند. بنابراین نوعی دوگانگی پدید می اید. دوگانگی که از یک طرف آن پاسخ به ندای درونی انسان که آسمانی است و ندای عمل به تکلیف وحیانی پیش می آید. بر اثر این دوگانگی است که اندیشه های عرفانی ظاهر می شود.(ص 20) عرفان در این دوران سعی می کند تا اجزایی را که انقلاب دینی ازهم گسسته است، در ساحتی جدید، یعنی ساحت روح انسان بازگرداند. جایی که عالم اساطیر و عالم وحی تلاقی پیدا می کنند.(ص 21)        

   البته از نظر تاریخی، ظهور گرایش های عرفانی با عامل دیگری نیز ارتباط دارد. معرفت دینی با پیدایش نظام های کهن دین رسمی به پایان نمی رسد، بلکه به نیروی خلاقه اش تدوام می یابد. این معرفت ها ممکن است که در نظام های دین جدید جذب نگردد و به راه خود ادامه دهد و به عنوان یک پدیده در مقابل نظام دینی جدید ظاهر شود. این ارزش های معرفتی در این حالت شخصی تر شده و معنی عمیق پیدا نموده و در نهایت به مکتب عرفانی خاصی تبدیل گردد. (ص 21 و 22)      

ویژگی های عرفان یهودی

شولم در خلال مباحث خود در باره ی عرفان یهودی مطالبی را بیان می کند که به طور مختصر چنین می توان بیان کرد.

1- ریشه داشتن در کتب مقدس یهودی(ص 23)

2- عرفان یهودی از سایر مکتب های عرفانی مانند عرفان مسیحیت و عرفان اسلامی کاملا متمایز است.

3- اشکال مختلف عرفان یهود تلاشی است که جهت تفسیر ارزش های دینی یهودیت بر حسب ارزش های عرفانی.(ص 24)

4- بخش عمده ای از آموزه های عرفان یهود مبتنی بر تفسیر تورات با تاویل های عرفانی است.(ص 31)

5- زبان عرفان یهودی بسیار پر راز و رمز است.(31)

6- اختلاف عرفان یهودی و عیر یهودی را می توان در تصور و درک خاص از مفاهیم زیر  دانست:

الف - خدا

ب خلفت

ج نقش انسان (ص 37)

7- عرفان یهود از ابتدا سعی کرده است تا معرفتی را که بذات سری و انتقالش مشکل است را با معرفتی که سنت سری اولیا و برگزیدگان است را ترکیب کند.(ص 40) 

8- سنت عرفان یهودی مبتنی بر دو عالم یا دو مرتبه از پیشرفت آگاهی انسان است. یکی ابتدایی و دیگری پیشرفته. یعنی عالم اساطیر و عالم وحی.(ص 42)

9- استفاده از شیوه ی بیان تمثیلی از ویژگی های عرفان یهود است. آن ها حتی داستان حضرت موسی و مهاجرت از مصر زا نمادین و تمثیلی بیان می کنند.(ص 48) ائین گنوسی یکی از آخرین نمود های بزرگ اساطیر در اندیشه ی دینی بود که استفاده و مجاز را به عارف یهودی وام داد و قطعا در مبارزه با یهودیت به مثابه ی فاتح اسطوره انگاشته می شود.(ص 62)

10- به دلیل مهاجرت های متعدد قوم یهود، همه ی انواع مکتب های عرفان یهودی، ترکیبی از انواع آموزه های مختلف از جمله هلنیستی، بابلی، فلسطینی، ماوراء انهر، مصری و حتی ایرانی می باشد.    

عرفان مرکاوا

   عرفان مرکاوا یا کالسکه ای از مکتب های عرفانی یهودی است که از 1000 تا 100 سال بیش از میلاد مسیح وجود داشته است. این مکتب عرفانی چنان چه قبلا ذکر شده بر گرفته از از رویای است که در کتاب حزقیل یعنی معسه مرکاوا آمده است. بر اساس این رویا او شاهد حمل عرش خدا توسط چهار موجود زنده، که هریک دارای چهار بال و صورت های مرد، شیر، گاو، عقاب می شود. در آغاز پیدایش این نحله ی عرفانی بیشتر مباحث در باره ی تفسیر و بحث در باره ی این رویا و رموز مربوط به آن بود.(ص 73) اما با بالا گرفتن تفاسیر و تاویلات مختلف از این واقعه و این اندیشه که امکان رسیدن به عرش اعلا و شهود آن و تفسیر های انحرافی در این باره موجب می گردد که جروم مقدس (St. Jrome ) در یکی از نامه هایش از سنتی یهودی نام می برد که مطالعه ی آغاز و پایان سفر حزقیال را پیش از اتمام سی سالگی برای افراد منع می کند.(74)

معنی لغوی مرکاوا

   لغت مرکاوا به معنی سوار کردن و از ریشه ی رکب عربی است. لغت مرکب یا ارابه (یا کالسکه) در عهد عتیق 44 بار تکرار شده است.(دانشنامه ی ویگپدیا،تاریخ استخراج 22 آبان 95)

سابقه ی تاریخی

   موضوعات اصلی عرفان مرکاوای اولیه، جایگاهی مهم در متون قدیمی باطن گرایانه یهود و به خصوص کتاب حنوخ داشته است. (ص 75)

ویژگی های کلی   

دراین عرفان ترکیبات مکاشفات با حکمت اشراق و کیهان زایی تقریبا تا حد افراط مورد تاکید

قرار می گیرد. پیشگویان عارف معتقد به این غرفان در تجارب عرفانی خود، نه تنها سپاهیان الاهی، یعنی آسمان با فرشتگانش را مشاهده کرده اند، بلکه تمام آثار مکاشفه ای آن ها مملو از الهامات جدید در باره ی شکوه و جلال پنهان باری تعالی و عرش او، بارگاه او و ....افلاک سماوی که یکی بر روی دیگری افراشته شده، از بهشت، جهنم و ظروف روح ما است.(ص 75)

سیر تطور عرفان مرکاوا  

   اگر چه در بعضی متون سیر تطورعرفان مرکاوا را چهار دوره می دانند. که به ترتیب زیر است.

1- از 800 الی 500 قبل از میلاد و با طرح مساله ی رویای حزقیل

2- از سال 530 قبل از میلاد، به خصوص 300 تا 100 قبل از میلاد، نوشتار آخرالزمانی

3- نوشته های ربانی از سال 100 قبل از میلاد، مخصوصا بین سال صفر تا 130 میلادی،

4- 0 تا 200 میلادی تا سال 1000 میلادی نوشتارهای هخالوت.(دانشنامه ویکیپدیا، تاریخ استخراج 22 آبان 1395)          

شولم معتقد است که سیر تطور اندیشه ی عرفانی مرکاوا بستگی تام به کتاب های مختلفی داشته که در دوره های مختلف مورد توجه بوده است.(ص 84) 

شرایط ورود به مرکاوا

   از آن جایی که این مکتب عرفانی حداقل در بسیاری از دوره ها حاضر به آشکار سازی معرفت عرفانی خود نبودند، لذا تعلیم آن را برای عموم ممنوع کرده بودند و افراد خاص با شرایط خاص باید وارد این جرگه ی عرفانی می شدند. بعضی از این شرایط در منابع تلمودی به صورت کلی بیان شده بود که طبق آن راهیابی به معرت اصول و آموزه های عرفانی مشروط به داشتن ویژگی های خاص است. به عنوان مثال " تنها یک رئیس دادگاه، یا فردی که متعلق به طبقه ی از انسان هایی است که در آیه اشعیا 3:3 از او نام برده شده شایسته ی کسب معرفت عرفانی در سنت مرکاوا است.

   در فصل سیزدهم هخالوت مطول، هشت شرط اخلاقی برای سلوک عرفانی ذکر شده است. علاوه بر این شرایط، معیار های جسمانی و نیز به ویژه برای افراد مبتدی معیار های قیافه شناسی و کف بینی نیز از شرایط پذیرش بوده است. (ص 85)

   کسانی که آزمون و امتحان ورودی را پشت سر می گذاشتند، شایسته ی نزول بر مراکاوا می شدند، که  پس از امتحان ها و ابتلائات بسیار در طی عبور از قصر های هفت گانه آسمانی به مرکاوا می رسند. البته بپیش از آن که از میان آسمان ها هدایت شوند، به رموز و شیوه ی عمل در این سفر مطلع می شوند.(ص 87) این عروج عرفانی همراه مسبوق به اعمال زاهدانه ای بود که مدت آن به نقلی تا دوازده روز و به نقلی دیگر تا چهل روز طول می کشید. کسی که خواهان مشاهده ی مراکاوا و قصر های فرشتگان در عالم بالاست، می بایست چند روز روزه گرفته و سرخود را در میان زانو ها قرارداده و بسیاری از اوراد و اذکار ماثوره را زمزمه کند. سپس او عوالم باطنی و تالار ها را مشاهده می کند. چنتن که گویی قصرهای هفتگانه را با چشم خویش دیده و گویی به یک قصر پس از قصر دیگر وارد شده و آن چه را آن جا است مشاهده می کند.(ص 88)

   لازم به ذکر است که خطرات عروج از میان قصر های فلک مرکاوا بسیار فراوان است. به ویژه برای کسانی که بی هیچ آمادگی و تدارک لازم سفر می کنند، چه رسد به کسانی که شایستگی این سفر را ندارند. مخاطرات این سیر و سلوک منزل به منزل تدریجا بیشتر می شود. فرشتگان و آرخون ها جهت بیرون راندن سالک و ممانعت از رسیدن به مقصود به او هجوم می آورند. آتشی که از جسم سالک بیرون می جهد، احتمال دارد که او را به کام خود ببلعد.(ص 92)    

عرفان گنوسی یهودی

   پیش از بررسی این مکتب عرفانی یهودی لازم است که مختصری چند در باره ی این نوع از اندیشه ی عرفانی که ریشه ی آن بسیار به قبل از بنیاد عرفانی گنوسی یهودی می رسد، رایه گردد.

گنوسیس یا گنوس Gnosis

   مفهوم بنیادی گنوسی بر نوعی خود شناسی یا خود فهمی هم در سطح وجودی و هم در سطح متعالی دارد. این واژه یونای است که از ریشه هند و اروپایی می باشد و با واژه های Know در انگلیسی و Jnanna در سنسکریت هم ریشه است. گنوسی ها مقید به شناخت خاستگاه خود می باشند. آن ها بر این عقیده اند که ریشه ی حقیقی آن ها در آسمان است و آن ها  به لحاظ جنبه ی نفسانی خود در پایگاه خدایی سهیم هستند. یعنی هم گوهری با خدا دارند.  بنا بر عقیده ی آنان، به سبب اقدام دمیورگوس Demiurge یا صانع این جهان مادی، آن ها از ریشه ی اصلی خود بریده شده اند و به صورت جسمانی در این جهان حضور پیدا کرده اند. اما آنان در مقام برگزیدگان برای رهایی از این جهان تباهی پذیر از دانشی برخوردارند و وسایلی دارند که می تواند، آن ها را از سطح نازل جسمانی به سطح والای نفسانی و جایگاه اولیه ی خود بازگردند.

بنا به تفسیر شولم، آئین گنوسی یکی از آخرین نمودهای بزرگ اساطیری در اندیشه ی دینی یهود بود. که استفاده و مجاز را به عارف یهودی وام داد و قطعا در مبارزه یهودیت به مثابه ی فاتح اسطوره انگاشته می شود.(ص 62)  بر اساس نظر شولم، اسناد و مداراک مهم مربوط به این جنبش در قرن های پنجم و ششم میلادی گردآوری و تدوین شده است. یعنی زمانی که هنوز روح این جنبش سر زنده و شاداب بود. تمام منابع موجود درباره ی این عرفانف به شکل رساله های مختصر، با قطعات پراکنده با اندازه های مختلف است که احتمالا آثار حجمی بوده اند.(ص 78)    

 

 ویژگی های مکتب عرفانی گنوسی

1- در این مکتب عرفانی به خدایی نا شناخته و بسیار منزه، غیر موجود و تنزیه ی مطلق اعتقاد است. خداوند از نظر گنوسی ها صانحع جهان نیست و کاری به روند این جهان یا اداره ی آن ندارد. اگر چه قوایی که عهده دار امور جهان است، از خداوند صادر شده است. خدا لا وجود است و ناشناختنی. 

2- همه ی جوجودات تجلیات عالم تجلیات خداوند هستند.

3- همه ی موجودات (نور و ظلمت) خیر و شر با هم در تقابل هستند. 

4- اعتقاد به وجود جسم و روح و تقابل بین آن ها.

5- هبوط از عالم بالا و متعالی به جهان خاکی وتلاش برای بازگشت به عالم بالا 

6- آرزوی به وحدت رسیدن با خالق و صانع از اهداف گنوسی ها است.

عرفان مرکاوا در سیر تطور خود تحت تاثیر عرفان یونانی بسیاری از عناصر اندیشه ای عرفان گنوسی را در خود جای داد. نمونه های مشابه گرایش های نظری عرفان گنوسی که ارتباط تنگانگی با عرفان مرکاوا داشت در نوشته های موسوم به معسه برشیت گروه بندی شده اند کتاب سِفِر بصیرا یا "کتاب آفرینش" در زمره ی این نوشته ها است.، که رویکردی نظری در باره ی مسایل کیهان شناسی و کیهان آفرینی دارد.(ص 135)  

   یکی از مسایلی که در عرفان مرکاوا بشدت به جشم می خورد موضوع سحر و جادو است که بیشتر این آموزه ها در همان کتاب سِفِر بصیرا به آن اشاره شده و نظریه های بسیاری در این باره در این کتاب وجود دارد.(ص 139)    

نتیجه گیری

   عرفان یهودی همانند سایر مکتاب عرفانی چون عرفان مسیحی و عرفان اسلامی خاستگاهش کتب مقدس است. از نظر شولم هیج عرفانی بدون ارجع به یک دین خاص واقعیت خارجی ندارد. عرفان یهود هم دارای این ویژگی است. از دیگر ویژگی های عرفان یهود نو به نو شدن اموزه های عرفانی در این دین است، زیرا کتب مقدس این دین متعدد و در دوره های زمانی مختلف با توجه به مفسران مختلف، آموزه های خاصی از این کتب مورد توجه نحله های عرفانی قرار می گرفته ست. تلمود و کتاب های خنوح و هخالا ها مطول و موجز از متون مقدسی بوده است که در آموزه های عرفان یهودی تاثیر عمده داشته است. یکی از نحله های عرفانی مهم دین یهود، مرکاوا است که مبتنی بر رویایی است که حزقیل دیده است. او در این رویا شاهد حرکت عرش خدا توسط ارابه یا کالسکه ای بوده است که بوسیله ی چهار حیوان مختلف به حرکت در می آمده است. لذا پیروان این مکتب بر آن هستند تا با انجام تکالیف سخت دینی به آسمان ها صعود و در بارگاه و عرش خدا نایل آیند. الیته برای نایل آمدن در این جایگاه نیاز به داشتن شرایط خاص و ریاصت های خاصی نیز می باشد.

   عرفان مرکاوا بعد ها با توجه به عرفان گنوسی یهودی در دوران های مختلف بعضی از آموزه های گنوسی را در آموزه های خود وارد و ترکیبی به نام عرفان گنوسی یهودی به وجود آورد که آمیخته ای از عرفان مکاشفه ای و مراسم رمزی و سری است.

Template Design:Afzadi