عرفان در اسپانیا
عمده عارفان اسپانیایی در قرن شانزدهم میلادی، نه تنها به توالی و به موازات هم ظهور کردند، بلکه یا ارتباط شاگرد و استادی داشتند و یا
همراه و همکار یکدیگر در به انجام رساندن فعالیتهای آن دوره بودند. یعنی تمامی این بزرگان به دوران خاص تفکر و عرفان در اسپانیا
تعلق دارند و تأثیرپذیر از فرقههای دینی پیش از خودشان، همچون؛ اگوستین، قدیس فرانسیس، مونت کرمل و.. میباشند. این بزرگان از
به هیچکس جز خدا « : سنت عام معنوی حاکم بر روزگارشان سیراب گشتهاند. این بزرگان بیشتر خدامحور بودند و شعارشان این بوده که
از اینرو در گفتارها و نوشتارهای خود، بیشتر از الهیات سلبی استفاده کردند. ویژگی مشترک دیگر این بزرگان؛ زهدگرایی، !» نیازی نیست
عملگرایی، مبارزه و ستیزهجویی؛ میبود. که برای عاطفهگرایی دینی مجال آنچنانی نمیداد و همواره منطقی بر سلوکشان حاکم بود. همزمان
با فعالیتهای اجتماعی گسترده، علاقمند به زندگی راهبی، تجملستیزی، اشرافیتزدایی و حتی گاهی دوستدار عزلت نشینی انفرادی بودند.
دیگر وجه اشتراک این عارفان، ادیب و شاعر بودن آنهاست که به صورت نثر یا نظم از ایشان آثار ادبی-عرفانی ارزشمندی بهجا مانده که در
ادبیات مسیحیت و فرهنگ اروپا؛ نقش بهسزایی داشته است.
البته این عارفان، هریک سبک ادبی خاص خود و شیوه ویژهای برای زندگی خویش داشتند که تفاوتهای آنها را نشان میدهد و هر یک در
طی حیات خویش با نحوه زندگی خود و آثاری که بهجا گذاشتهاند، نقش مهم خود را ایفا کردهاند.
*مهمترین عارفان اسپانیایی این دوره به ترتیب ظهورشان عبارتند از:
- ایگناتیوس لویولایی؛ ) 1491 - 1556 .م(؛ فردی عملگرا و پرجنب و جوش، مبارز و سربازی پرشور و پر تحرک، توقع بیحد و
حصر از خویش و مریدان تحت تعلیمش، خونسرد و بیتوجه نسبت به بیماری و مشکلات، قدیسی سراپا عشق، سختکوش خستگی ناپذیر،
بیباک و شجاع، دارای هشیاری نظامی، مسیحی خدامحور و دوست خداوند. پایهگذار نهضت و گروهی به نام عیسویان )ژزوئیتها( بود.
نتیجه این نظم و انضباط؛ تسلط و پیروزی و اقتدار بود که نصیبش شد. دارای یک گرایش دوگانه در زندگی: یک؛ عزلت نشینی و توجه
باطنی به زندگی خویش. دوم؛ فعالیت بیش از اندازه برای مسیحیت. آثار وی: کتاب ریاضتهای معنوی
کل زندگی ایگناتیوس را به سه قسمت تقسیم میکنند:
- بخش اول؛ در جوانی مدتی را به سپاهیگری گذراند، اما در نبرد پامپلونا با فرانسه آسیب دید و از رزم کناره گرفت.
- بخش دوم؛ او به سلک رهروان مسیح پیوست. او در همین دوره به مطالعۀ زندگی حضرت عیسی و حضرت مریم و قدیسان مسیحی
پرداخت، که تاثیر عمیق و ماندگاری بر آیندۀ او گذاشت .
- بخش سوم: او در دهۀ سوم زندگیاش، به اسپانیا و ایتالیا و فلسطین و فرانسه سفر کرد و در همین دوره، هستۀ اولیۀ انجمن عیسوی را
بنیان نهاد. اما تاسیس این انجمن و تدوین اساس نامۀ آن، در واقع، محصول شانزده سال پایانی حیات ایگناتیوس بود.
- پیتر آلکانتارایی؛ ) 1499 - 1562 .م(؛ عارفی خوشمشرب با شور و شوق فرانسیسیان بود، با روحیه نادم بیحد و مرز، زهدگرایی
افراطی، عاطفهگرایی دینی اغراقآمیز، انسانی تکبُعدی با زندگی مقدس، کار مداوم و خدمت به مردم بود، و همین نحوه زندگی وی باعث
احیای قاعده اول فرانسیسیان در اسپانیا شد. ریاضتهای سنگین و تأملات خلسهآمیزی داشت. و تسلی بخش و راهنمای اطرافیان خود
میبود. آثار عرفانی بهجا مانده از وی فقط در مورد تهذیب نفس نگاشته شده است.
- قدیسه ترزا؛ ) 1515 - 1582 .م(؛ دختری از طبقه اشراف، شاگرد و مرید و دوست الکانترایی، تأثیر پذیر و پیرو و تحسین کننده
ایگناتیوس، تحت تأثیر عرفان فرانسیسیان، عضو جماعت عیسوی و مرتبط با یسوعیان اولیه، مرتبط با تمامی شخصیتهای فعال عرفانی
قرن شانزدهم، دوست و همراه ویژه یوحنای صلیبی، قدیسه عارفی با ارتباطات بسیار گسترده و روابط عمومی بالا، دارای زندگی فعال و پر
شور، بنیانگزار صومعههای دینی، اصلاحگرای دینی، دارای روحیه شاداب و شکست ناپذیر، آسانگیر دینی، خادم و یاریگر مردم، دارای
صراحت لهجه، دارای نبوغ شگفتانگیز در خودشناسی، چالش با دوگانگی معنویات و مادیات، عزلت نشینی و ریاضت کشی در صومعه تجسد
کرملیها، تأسیس صومعه فقیرانه قدیس ژوزف در آویلا برای رعایت کامل قواعد مونت کرمل، یکی از نویسندگان بزرگ اسپانیا، آثار: کتاب
حیات، داستان زندگی و تجربههای عرفانی وی در دوران اول زندگی. کتاب بنیادها، بیانگر حوادث و علائق حاکم بر دوره دوم زندگی وی.
کتاب راه کمال، در مورد عبادات و تأملات و مراقبهها. کتاب قلعه درونی، منظمترین و کاملترین اثر او در مورد حیات معنوی.
- یوحنای صلیبی؛ ) 1542 - 1591 .م(؛ جوانی روستازاده، راهب جوان پرشور و همکار و همیار ترزا، نماد بارز واقعگرایی و ریاضتمندی
و بیباکی عرفای اسپانیایی. متجلی کننده آرمان محبت به صورت بینهایت دقیق و فراطبیعی و مستحکم. به اثبات رساننده گفتهها و تعالیمش
در اعمال و زندگی خویش. شاعر و زاهدی بیتکلف. بانی دیر کوچک برادران پابرهنه کرمل. مسئول هدایت معنوی راهبان. کشیش مسئول
شنیدن اعتراف مسیحیان، مبارزه با کرملیهای اصلاح ناشده و در پی آن دستگیری و زندانی شدن سپس فرار از زندان. یوحنا از نمادهای
تاریکی روشنیبخش « ،» یأس امیدبخش « الهیات سلبی نظیر « ، » ترک کردنی که رسیدن است « بهره میگرفته است. در ضمن هیچ عارف
دیگری با قدرت یوحنا در رو در رو ساختن انسانها با واقعیات روشن حیات معنوی، هدف واحدی که در پیش روی آن قرار دارد و بهایی که
این حیات میطلبد، برابری نمیکند. و هیچ عارف دیگری آرمان محبت را این چنین دقیق، فراطبیعی و مستحکم برای انسانها متجلی
نساخته است.
آثار یوحنای صلیبی عبارتند از:
- دریک شب ظلمانی: بیانگر تجربیات یک سالک مبتدی که در تاریکی نفس خود بهسر میبرد و سپس نجات با درخشیدن بارقه نور قلبی.
- صعود از کوه مونت کرمل: رسالهای منظم درباره حیات معنوی برای آنانی که مسئولیت هدایت و ارشادشان را داشت.
- سرودههای روحانی: حاوی تعالیم ناب عرفانی به صورت شعرگونه و سرودههای دوره زندان وی.
- شعله عشق حیاتبخش: خاطرات حالات معنوی آمیخته به خلسه وی در جریان سلوک عرفانی که از آن عبور کرده بود.
_____________________
- کرملیها یا کارمِلیتهای پابرهنه؛ Carmelites : فرقه کاتولیکی درویشانه یا گدامنش است که ریشه در سنتهای زاهدانهای
دارد که از پدران و مادران صحرا منشأ گرفتهاند. این فرقه در سال ۱۵۹۳ تأسیس شد، و بر طبق قوانین وضع شده برای راهبان یا راهبهگان
کرملی توسط دو تن از مقدسان اسپانیایی، سنت ترزای آبیلا )آوایلا( و سنت جان صلیبی)یوحنا( دستخوش یک رفرم اصلاحی گردید.
هماکنون فرقه کرملیهای پابرهنه با عنوان اختصاری «O.C.D» شناخته میشود، که حرف "o" در آن به کلمه "old" ،» قدیمی « ، به معنی
کارملیهای « مربوط است و به شاخهای قدیمیتر از این فرقه که همان کرملیهای باستانی هستند، اشاره دارد. این شاخه از کرملیها، گاهی نیز
یا » اُ «O. Carm» خوانده میشود. شعبه سکولار این فرقه نیز وجود دارد که با عنوان کرملیهای پابرهنه سکولار شهرت دارد.
کرملیهای پابرهنه ) Discalced Carmelites (، فرقهای از کاتولیکهای درویش مسلک رومی، در انگلستان به نام راهبان سفید خوانده
میشوند. اینان به هنگام جنگهای صلیبی، در کوه کرمل در فلسطین پیدا شدند. راه و رسم آئین آنها، در سالهای ۱۲۰۶ و ۱۲۱۴ میلادی
توسط سنت آلبرت پاتریارک در اورشلیم نوشته شد و در سال ۱۲۲۶ میلادی، مورد تصویب پاپ هورنیوس سوم قرار گرفت. کرملیها روزگار
به پارسایی و درویشی میگذراندند.
در قرن شانزدهم میلادی، و با اقدامات سنت ترزا آوایلا یا همان ترزا آبیلای مقدس، اصلاحات بطئی، یا همان رفرم با خود او آغاز گردید.
این زن یک نذر یا عهد و پیمان دائمی پدیدآورد که بواسطه آن برای همیشه امکان دنبال کردن کاملترین شکل این مکتب به وجود بیاید
و همچنین به حل و فصل قوانین مربوط بدان پرداخت تا آن را به کاملترین شکلی که او میتوانست، درآورد. گروهی از راهبهها که در یک
شب از سپتامبر سال ۱۵۶۰ در حجره او گرد هم جمع شده بودند، از سنتهای بدوی و اولیه بنا شده توسط او و از سَنت پیتر آلکانتارا، که
پیشنهاد تأسیس صومعهای از نوع زاهدانه را داده بود، برای انجام نخستین اصلاحات در فرقه پابرهنهها، الهام گرفتند. در ۲۴ اوت ۱۵۶۲ ،
صومعه جدید که به سنت جوزف اختصاص داشت، تأسیس شد. سپس در دوروئلو، سن جان صلیبی و سن آنتونی عیسوی، نخستین خانقاه
مربوط به برادران پابرهنه را، در نوامبر ۱۵۶۸ پایهگذاری نمودند .
برای یک کارملیت )راهب یا راهبه کرملی(، نیایش کردن، یک پدیده عمیق دینی و مذهبی بهشمار میرود. این راهنمایی، از آموزهها و تجارب
مربوط به سنت ترزا آبیلا و سنت جان صلیبی و همچنین سایر مقدسانی که مراحل این آئین را بدنبال آن دو پیمودهاند، است. از جمله این
مقدسان میتوان به افرادی مانند: ترزه کودک عیسوی و چهره مقدس، الیزابت هدایت یافته از ترینیتی، سنت ترزای آندی، و همینطور
مقدسان شهیدی مانند ادیت استین )سنت ترزا بندیکتای صلیبی(، ژاک پره و شانزده شهید کامپیین اشاره نمود.
- یسوعیان یا ژزوئیتها: فرقهای از مسیحیان کاتولیک در قرن شانزدهم با فعالیتهای تبشیری گسترده بودند. نام دیگر این فرقه انجمن
« عیسوی است که به هستۀ اولیۀ آن اشاره دارد. فرقۀ ژزوئیتها را ایگناتیوس لویولا ۱۴۹۱  ۱۵۵۶ بنیان گذاشت. او خانوادهای زمیندار و »
متنفذ در ادارۀ امور ایالتی داشت، که از ۱۳۸۷ کلیددار تعدادی صومعه و دیر محلی و نیز کلیسای سن سباستیانو دوسورسو بودند که پاپ
بندیکت سیزدهم در ۱۴۱۵ با حکمی به این امتیاز رسمیت بخشیده بود. هدف اصلی این انجمن کمک به انسانها بود، از رهگذر گسترش
آموزههای مسیحی و ترویج ایمان تحت لوای خدمت به خدا و پاپ، که از نگاه آنان جانشین خدا بر روی زمین بود ۱۵۴۰ م، پاپ پل سوم این
« فرقۀ نوظهور را تحت عنوان انجمن عیسی به رسمیت شناخت و ایگناتیوس سال بعد ۱۵۴۱ به پیشوایی آن انتخاب شد و تا زمان مرگ »
بر فعالیتهای فرقۀ ژزوئیت نظارت مستقیم داشت. انجمن عیسی با آنکه از نهادهای مشابه پیشین تاثیر پذیرفته بود، ویژگیهای متفاوتی
داشت، از جمله مرجعیت و تمرکز در رهبری، جدیت در اصول اعتقادی، سخت کوشی و انضباط اعضا، پرهیز از اشرافیت گرایی دنیوی و تاکید
ای که ایگناتیوس تدوین کرده بود و کتاب تجربیات » اساسنامه « ویژه بر آموزش مدرسی. محور اصلی فعالیتهای انجمن عیسی مبتنی بود بر
معنوی او که روایتی از سیر و سلوک روحانی او بود و سرمشق رفتار معنوی آنان محسوب میشد. اساسنامه دربارۀ مراحلی بود که اعضای
نوآموزی، دورۀ تربیت مدرسی، اعتراف، مرحلۀ سوگندها و تعهدات، تبشیر و نیز ،» عزل « این فرقه باید طی میکردند، از جمله تصدیق، اخراج
نوع سازماندهی این فرقه. ایگناتیوس بعدها به آن، که به زبان لاتین تهیه شده بود، بخشهایی افزود و طرح نهایی بدون تغییر باقی ماند.
نتیجۀ چنین طرحی شکلگیری یک نظام سلسله مراتبی شبه مدرسی بود که به نظام کلیسایی شباهت بسیارداشت. در راس آن سرپرست
کل فرقه حضور داشت که نظارت بر انتظام و فعالیتهای فرقه را عهده داربود. در آغاز، ایگناتیوس با تاسیس مدرسه موافقت چندانی نداشت،
اما سرانجام از این اندیشه حمایت کرد و طولی نکشید که مدارس ژزوئیتها در اروپا تاسیس شدند. اهمیت مدارس ژزوئیت در تاثیرگذاری بر
حیات کلیسای کاتولیک صرفا کَمّی نبود، بلکه برنامۀ آموزشی و مواد درسی این مدارس، اثر کیفی و نقش بارزی در شکل دهی فضای فکری
مسیحیت کاتولیک در دورۀ مدرن داشت.
از: شیوا نیرومند