نگاهی اجمالی به ادیان در سرزمین هزار نقش هند

 آریایی ها در جنوب سیبری در محدوده ای وسیع زندگی می کردند. در اواخرهزاره سوم  به جنوب کوچ کردند. ایشان اقوامی بودند بلند قامت، سفید چهره و زندگی روی پشت اسب از ویژگی های آنها است. مهاجرت آنها در قرون متمادی طول کشید .

دو کار در مهاجرت برایشان مهم بود (جنگ با بومیان و اقوام مهاجرت نشین). در قسمتی به خاطر باران اسم آنجا شد ایندرا یعنی خدای رحمت. اما در بعضی قسمت ها به خاطر سیل نام آن را آندرا یعنی خدای مرگ گذاشتند.

آنان سه خدای بزرگ به نام های دائوس چیتار (خدای پدر)، پریتیوی ماتار (خدای مادر)، میترا (خدای خورشید) دارند.

خدایان هند:

خدای نر دوا، دئوا، دوا، دیو. خدایان معروف رودره (آتش)، سوریا (آفتاب)، ساویتار (نور و آفتاب)، ویشنو (آسمان، زندگی)، سوما (گیاه)، ورونا (آسمان)، یاما (انسان نخستین) در ایران باستان ییما است.

اولین زمان شکل گیری طبقات اجتماعی در جامعه هند:

این جامعه اول در رأس آن شاهزادگان و اشراف قرار می گیرند بنام(کَشَتریاها). طبقه دوم روحانیان یا برهمنان هستند. طبقه سوم جنگاوران یا ویسیه ها هستند. طبقه چهارم صنعتگرن یا شودره ها هستند.

در هند درگیریها از قرن هفتم ق.م تا پنجم ق.م وجود داشته است که شکل نهایی کاست(اصناف) می شود برهمنان و کشتریاها.

برهمنه ها:مجموعه پرحجم در برگیرنده دعاهایی است که شاگردان برهمنان باید می آموختند. آداب قربانیان و فلسفه عبادات در این مجموعه آمده است. برهمنه ها در واقع متن دینی عامه مردم است. فلسفه هندوئیسم شکل گیری خود را وام دار برهمنه ها می داند در سروده های آخر این مجموعه دیدگاههای وحدت وجودی دیده می شود، همچنین نام موجودی الوی بنام پَرَچاپتی ذکر می شود که در برخی متون آن را پادشاه طیور و پرندگان نامیده اند.

اوپانیشادها:یک مجموعه فلسفی و عرفانی است. خطاب اوپانیشادها برای اندیشمندان نوشته شده است و در یک دوره ثابت نوشته نشده است. در یک دوره 300 الی 400 ساله نوشته شده است که اتمامش در قرن سوم قبل از میلاد است.این مجموعه درباره ذات خداوند و ماهیت حق تألیف شده است.

اوپانیشاد بمعنی حضور در مجلس معلم است و برای از حفظ شدن نوشته شده است. نویسندگانش هم برهمنان بودند و هم کشتریاها بودند. در این مجموعه علی رغم همه مقالاتی که مختلف است و وجود دارد تمایل به وحدت وجود همه جا دیده می شود. آنان در این مسئله اتفاق نظر دارند که همه عالم و اشیاء آن مادی و معنوی، بشری، حیوانی و نباتی اند. همه در دریای حقیققت غرقند. این حقیقت برهماست.

اصل اول هندوها برهماست. از اسفل حیوانات تا همه انسانها در مستغرق نور برهماست(خدا)

برهما(عبارت است از وجه کلی عیانی ) : همه جهان از جهت انفصال یا بالقوگی

آتمن:یعنی روح فردی نهانی ؛ همه آتمنها یک روز به برهما می رسند. آتمن نفس انسانی است(درون ما)

پارام آتمن:اتحاد برهما و آتمن بنام پارام آتمن معروف است در این مرحله آتمن با برهما یکی می شود و به مرحله تو اوئی می رسد که به سانسکریت آنرا تت.تم.اسی می گویند.

بحث ایجاد و فنای ادواری عالم در آخرین نوشته های اوپانیشاد شکل می گیرد. بر این مبنا هر دوری از ادوار جهان(کالپا) به پایان می رسد. ارواح از اجساد جدا می شود و خلقت در حالت سکون قرار می گیرد که آنرا (پرالیا) گویند. بعد از آن مجدداً دستگاه آفرینش به کار می افتد، همه کائنات در پیکره تازه جایگزین می شود کاست های جدید تشکیل می شود و کالپای نوینی آغاز می شود (نظریه فنا ترک و ایجاد عالم)

نظریه سمسارا یا انتقال ارواح یا تناسخ:بر حسب عقیده هندوان روح آدمی در هنگام ممات در همه احوال جز دردو مورد 1-مرحله وصول به برهما 2-مرحله سقوط در نهایت بدیهاً دائماً در حال سیر و توالد مکرر است.

قانون کَرَمَه:کیفیت این تولد دوباره و چگونگی آن را بیان می کند.

ماهاویرا:599ق.م در شمال شهر باطنا بدنیا می آید. 71سال عمر می کند و در 527 از دنیا می رود. ماهاویرا یک لقب است به معنای مرد بزرگ یا پهلوان بزرگ. اسم آن ناتاپوته واردمنه است.

ماهاویرا دو عقیده داشت: 1- نجات از بدیها، بدون ریاضت های سخت امکان پذیر نیست 2- طهارت روح، فقط در سایه پیروی از قانون اهیسما امکان پذیر است(نیازردن هیچ موجود زنده)

جاینیزم:آئینی است که ماهاویرا گذاشته و لقب بزرگ اوست. او زمانی که در معبدی قدیمی به اندیشه ای عمیق فرو رفته بود به فنا و بلوغ کامل معنوی دست یافت(کواله) در آن لحظه او را جاینه گفتند یعنی پیروز و پیروان او را نیز جاین نامیدند یعنی کسانی که بر نفس خود غلبه کرده بودند او بعد از دوازده سال به این مرتبه رسید یعنی از 30 سالگی تا 42 سالگی

 

ویژگی های آیین جاین:1- مبانی دینی بسیار محکمی دارند و بسیار سخت است. 2- واکنش گسترده ای بود بر ضد تعالیم برهمنان. 3- مخالف این عقیده بود که فقط برهمنان نجات می یابند. 4- از صنف شاهزادگان بود

فلسفه دین جاین:ایشان معتقد بودند که قانون کَرَمه معتبر است. آدمی در طول حیات خود بر روی روحش رسوب های زیادی نقش می بندد که به واسطه تولدهای پی در پی سخت و سنگین می شود. انسان باید یا از طریق اعمال یا کردار و یا از طریق ریاضت این قلافها را که در پنج لایه شکل می بندد نابود کند و جوهر روح را آزاد کند. ایشان در باب ماده می گوید، ماده دارای مراتب مختلف غلظت و رقت است. از لطیف ترین مرحله وجود که خارج از حواس است آغاز می شود تا بسیار سنگین می شود بعدها این ماده لطیف را ماده کَرَمه می گویند.

موجودات در دنیا یا جیوه اند یا اَجیوه، جیوه، جاندار و زنده هستند، اَجیوه، بی جان هستند. جیوه منبع خیرات و حسنات هستند، اَجیوه منبع شر و بدی. جیوه ارواح پاکان است که به علی علیین می رسد یا مقامی که می گویند(ایستپرگبهارا)

دستورالعملهای جاینها مخصوص مرتاضان:1- موجودی را نکشم یا آزار ندهم. 2- از خشم و خوشحالی و حرص و دروغ بپرهیزم. 3- چیزی که متعلق به من نیست آن را در اختیار نگیرم. 4- لذات جنسی را حرام می دانم. 5- به اشیاء جاندار و بی جان کمترین علاقه ای نداشته ام

دستورالعملها برای مردم عادی جاینی:1- عالمانه و عمداً جانداری را بی جان نکنم. 2- دروغ نگویم. 3- دزدی نکنم. 4- شهوت پرستی نکنم. 5- حرص نورزم. 6- مبتلای به نفس و گناه نشوم. 7- به حداقل اکتفا کنم. 8- در دام بدیها نیافتم. 9- زاهد باشم. 10- مراقبه کنم. 11- بعضی از اوقات به روش زاهدان زندگی کنم. 12- صدقه بدهم.

دو شاخه عمده بعد از ماهاویرا پیدا می کند: 1- شاخه شمالی(شمال هند) "شوتامبرا" جزء سفید پوستان و اشخاصی که معتقد به آزادی بیشتر و پوشیدن لباس هستند

2- شاخه جنوبی(جنوب هند) "دیگامبرا" متعصبان جاینی هستند و مععتقدند که آدمی جز هوا پوششی ندارد بنابراین پوشیدن لباس را جایز نمی دانند.

جاینی ها در مورد زنان دو عقیده دارند، برخی معتقدند که زنان می توانند به نجات برسند و نیروانان را درک کنند می توانند راهب شوند، عده ای دیگر معتقدند که زنان بزرگترین فریب در جهان هستند، تنها راه نجاتشان این است که یکبار دیگر در پیکر مرد به این جهان بیایند. بسیاری از جاینها هیچ معبدی ندارند و همه جا را معبد می دانند.

مقاصد چهاگانه مباح هندوان:

1- کامه:تعریف این مقصد این است جستجوی لذت های نفسانی، محبت و عشق در زندگی است، برای کامه حتی جنبه الهی نیز قائل شده اند. تمام طالبان عشق و شاعران قواعد کامه را غایت مطلوب می دانند، اشعار شعرا وآثارشان در این مقطع به نام ناتیاشاستره یا کاماسوتره معروف است. آدمی بعد از مدتی که در این مرحله بسر می برد به این حقیقت می رسد که لذت نفس حقیقت واقعی نیست و به دنبال چیز دیگری می گردد. که مقصد بعدی. ...

2- ارته:یا جستجوی قدرت و جاه مقام و برتری نسبت به دیگران در مال و اموال نوشته هایی هم موجود است برای غلبه بر دیگران به نام ارته شاستره(چگونه بر خصم غلبه کنیم) کتاب کلیله و دمنه و پنجه تنترا از این نوع است.

3- درمه:مقصد سوم، یا شریعت دینی و قواعد اخلاقی که قوانینی برای آن نوشته اند و فرد باید بر مبنای آن قوانین حرکت کند، آنها را درمه شاستره می گویند. بر این مبنا سالک باید به قواعد دینی و آداب مذهبی روی بیاورد تا به آرامش قلبی برسد. قوانین منو یا قوانین شریعت هندوان در این مرحله است.

4- مُکشه:آخرین مرحله یا مرحله نجات روح و خلاصی روان آدمی. یا مرحله ای که که انسان در آن به نیروانا (فنا) می رسد.

سه راه نجاتی که هندوان برای رسیدن به رهایی روح پیشنهاد کرده اند:1- طریقه اعمال ،2- طریقه علم، 3- طریقه عشق

1-طریقه اعمال: این طریقه در نزد متفکران هندو دارای ارزش خاصی نیست اما در نزد عامه هندوان طرفداران زیادی دارد. رعایت دستورات برهمنه ها، اعمال مذهبی وداها و رعایت شرایع دینی، همه وهمه از جمله طریقه اعمال است.

2-طریقه علم یا جنیانه مارگه:در این طریق معتقدند که تمامی مصیبتهای بشر بواسطه جهل است و انسان باید به دنبال دانایی و دانسته باشد. انسان باید به دنبال (ویدا یا ودا) باشد و بزرگترین دشمن آدمی جهل است یا اویدیا

در این طریقه طالب باید چند مرحله را بگذراند تا بتواند یک طالب سالک شود.1- مرحله طلب و تحصیل،2- مرحله شخص متأهل و متزوج، 3- مرحله فرد مجرد و راهب، 4- مرحله فقر و فنا(سیناسین)یا مرحله قدوسیت.

3-طریقه عشق یا اخلاص:بنام بهکتی مارگه معروف است این طریقه ریشه های عمیقی در فلسفه هندویی دارد، رساله عشق یا بَهَگودگیتا بزرگترین رساله منظوم هندوان است که جزئی از کتاب بزرگ مهابهاراته است. این کتاب در طول 800سال به نظم درآمده از 400ق.م تا 400میلادی، 100000 مثنوی دارد، داستان نبردهای کشیترایاهاست، در گیتا اثبات می شود که کرشنا، ویشنو و برهما هر سه یکی هستند

طریقه اعمال و عقل و عشق در هند را می توان با فقه و فلسفه و عرفان در مقایسه کرد.

مکاتب بنیادگرایی فلسفی هندویی عام(ارتدوکس):این مکتب در طول هزار سال از 500ق.م تا 500 میلادی به وجود آمد و در سه اعتقاد وداها، برهمنه ها و اوپانیشادها است.

مکاتب فلسفی که تأثیر زیادی در مذهب هندوان داشته اند عبارتند از:

 

1-سانکیه:مهمترین روش فلسفی و وسیعترین سیستم فکری هندویی است که بودیزم و جاینزیم نیز تأثیر زیادی گذاشت. این مکتب جنبشی است در مقابل تفکر وحدت وجودی هندوان. سانکیه مکتبی مبتنی بر ثنویت و دوگانه پرستی خیر و شر یا ماده و روح است و مؤسس آن فردی بنام کپیله در قرن 7ق.م است. او می گوید دو حقیقت اصلی وجود دارد: یکی ماده یا پرکریتی که عالم محسوس و طبیعت است و دیگری روح یا مضا یا پوروشه که نامرئی و غیر محسوس است.

ماده از 23 عنصر یا تتوه تشکیل شده که با هم ترکیب یافته و از عالی ترین مراتب عقلانی شروع و به جسم منتهی می شود و هر عنصر یا تتوه سه حالت دارد که به آن گونا گویند.

1-حالت سبکی و راحتی یا سنوه.

2-حالت شوق و محبت یا انرژی فعال که موجب حرکت است و آن را راجه می گویند.

3-رکود و تاریکی که آن را تمس می گویند.

در مورد روح یا پروشه عقیده دارند که عالم پر از ارواح مجرد و محتاج بوده که نیازمند کمک می باشند زیرا در طبیعت سرگردانند و علت این سرگردانی جهل است. این جهل باعث می شود تا روح در بند جسم محبوس یا اسیر مانده و دچار تناسخ گردد که راه نجات از این مسأله رسیدن به صفای روح به طریقه علم می باشد.

2-یوگا(یوگی ـ جوگی):مکتبی برای کنترل نفس و ریاضت و مراقبه برای نجات و رستگاری است. اولین بار یوگا در اوپانیشادها یاد شده است. علی رغم شباهتی که این مکتب در اعتقاد به ماده و روح با مکتب سانکیه دارد اما یوگا اعتقاد به جانی کیهانی دارد که سانکیه ندارد. مؤسس این مکتب حکیمی است بنام پاتانجلی یا پتنجلی در قرن دوم میلادی.

یوگا در لغت به معنای رام کردن جوان سرکش و در فارسی کلمه یوغ معادل آن می باشد و آن یوغی است که سالک راه حقیقت برنفس خود می نهد تا روح خود را با ریاضت های سخت از عیوب مادی پاک نماید.

پیروان این مکتب عقیده دارند برای رسیدن به مراحل بالای طهارت روح و فکر لازم است.

هشت قائده عبارتند از:

1-یاما:بمعنای اجتناب از پنج هوای نفسانی شامل پرهیز از آزار جانداران(آهیمسا)، مکر، دزدی، دروغ و شهوت رانی

2-نی یاما:یعنی رعایت قوانین تأدیب نفس(مانند عبادات، مطالعه و آرامش پیدا کردن)

3-اَسانا:بمعنای نشستن به طرز خاص در هنگام تفکر و مراقبه

4-پرانایاما:یعنی تنظیم تنفس، سالک باید نشسته و به تنفس منظم مشغول شده و دائماً واژه (اوم) را تکرار کند.

5-پراتیاهارا:یعنی ترک مدرکات و محسوسات و ترک توجه به دنیا و توجه به باطن

6-دهارنا:یعنی تمرکز ارادی ذهن بر روی یک شیء یا موضوع خاص

7-دیانا:یعنی تفکر و مراقبه و توجه عمیق غیرارادی

8-سمادی(سمدهی):مرحله نجات و فنا و وحدت کامل با این ریاضات و اعمال سخت جوکیان(یوگیان) صاحب قدرتی خارق العاده می گردند.

اما هدف مکتب یوگا حصول کرامات نیست بلکه مقصود آنها رهایی نفس از عالم مادی و تصفیه باطن و رسیدن روح به وحدت کامل با مبداء هستی است.

 

3-ودانته:ودانته به معنای خاتمه وداها می باشد، بحثهای عقلانی آخر وداها و مخصوصاً بحث وحدت وجود اساس فلسفه مکتب ودانته است. پیروان این مکتب عقیده دارند که جهان و هر چه در آن است فریب و خیال می باشد(مایا) و تنها برهمن یعنی نفس کلی حقیقت دارد آنها برای اثبات این دیدگاه به اوپانیشادها استدلال می کنند.

 

مؤسس این مکتب فردی است بنام بادرانیه. او در قرن اول ق.م اصول فلسفی مکتب خود را در کتابی بنام ودانته سوتره آورد. اما اصول بادرانیه آن چنان دشوار بود که حتی در زمان خود او محتاج تفسیر شد این تفاسیر که بعد از او هم ادامه یافت ایجاد سه شعبة متمایز در این مکتب نمود، این سه شعبه یا سه تفسیر ودانته عبارتند از:

 

1-شانکارا(شنکره):که آن را ضد ثنویت(دوگانه پرستی) یا وحدت وجودی صرف یا مطلق معنی کرده اند.dvaita یعنی دوگانه پرستی و ثنویت و advaita وحدت وجود(در زبان سانسکریت). او می گوید جهان و برهمن از یکدیگر جدا نیستند و در عالم به غیر از برهمن همه چیز خیال و مایا است.

 

2-رامانوجا:فیلسوف قرن 12 میلادی که آئین او را ضد ثنویت مشروط نام نهاده اند. او می گوید عالم جسم و روح فردی و نفس کلی همه حقیقت دارند ولی نهایتاً با هم متحدند و حق بصورت ویشنو در آنها متجلی شده است. پس ویشنو که با برهمن یکی می باشد هم در کلیات و هم در جزئیات عالم ظاهر می گردد و سعادتمند کسی است که به ویشنو از طریق بهکتیل یا اخلاص ارادت ورزد. رامانوجا از حکمای بزرگ مکتب ویشنوئیسم است

 

3-مَدهَوَه:فیلسوف قرن 13 میلادی و مؤسس مکتب ثنویت محض است.(dvaita) او که حکیمی ویشنوئی می باشد عقیده دارد که ارواح جزئی با روح و نفس کلی نه در این جهان و نه در جهان دیگر اتحادی ندارند. او می گوید روح متعال که همان ویشنو است مافوق تمام ارواح بوده و نفوس ذکیّه(پاک) از او بواسطه وایو(خدای باد) کسب فیض می کنند. اما ارواح خبیثه یا در چرخه تناسخ افتاده یا به جهنم برده می شوند.

 

4-مکتب میماسا:مؤسس این مکتب فردی است بنام جی مینی، اوپانیشادها را رد کرده و تنها وداها و برهمنه ها را اصیل و ازلی می داند. از نظر جی مینی انسان باید در انجام وظایف خود نسبت به خدای متعال به همان صورت ظاهری وداها توجه و عمل نماید.

 

ثالوث هندوان:آئین هندو عبارت است از پرستش سه خدا که آنرا به زبان سانسکریت تری مورتی گویند.

 

اشاره به این ثالوث برای اولین بار در کتاب مهابهاراتا آمده است و سپس به مرور زمان درباره هر یک از این خدایان آثار و نوشته هایی پدید آمد که دو مجموعة 1- پورانه ها یا داستانهای باستانی و 2- تنتره ها یا تعالیم و نوشته های خاص را تشکیل دادند. این ثالوث محل ایمان و اعتقاد خاص هندوان عام بوده و خدایان کوچک در این سه خدا مستهلک شده اند. برهمنان می گویند وجود مطلق و نفس کلی یعنی برهمن، آتمن در این سه خدا متجلی گشته است.

 

این خدایان سه گانه عبارتند از برهما، شیوا، ویشنو.

 

üبرهما:خدای خلقت، آفریدگار همه موجودات و خدای خدایان، برهما پس از آفرینش جهان دیگر بر روی زمین کاری ندارد و به همین دلیل کمتر مورد توجه و پرستش قرار دارد. او را بشکل پادشاهی مجسم می کنند که چهار سر و چهار دست دارد و در دستهایش یک کوزه، یک تسبیح، یک قاشق و نسخه ای از وداها را نگه داشته است. او را مصنف وداها و قانون گذار هند می دانند. پرستش او از قدیمی ترین آئینهای عبادی هند می باشد.

 

üشیوا:مهلک کل، خدای میراننده همه موجودات. شیوا از بزرگترین خدای هندوان است که او را رب اکبر لقب داده اند بر طبق یجورودا بیماریها، مرگ، فنا و عذاب و آزار به دست اوست. شیوا فقط منبع بلاها و عذاب نیست بلکه او موجب برکت و فرخندگی و رویاننده گیاهان مفید و سودمند نیز می باشد. شیوا برای آن موجب هلاک موجودات می شود که زمینه را برای خلقت جدید آماده سازد.صورت نخستین خدای شیوا، خدای رودره می باشد. غالباً او را به حالت رقص و با سه چشم و چهار دست تصویر می کنند که گردنبندی از سر مردگان برگردن و تیرها و زوبین و شعله های آتش در دست داشته و جسم او را مارها احاطه کرده اند و بر روی سرش هلال ماه قرار دارد. بدن او نیمی مرد و نیمی زن است. شیوا را به صورت مرتاض در حال مراقبه هم تصویر کرده اند. از این رو او را حامی مرتاضان می دانند. شیوا همسرانی دارد که پرستش همسران او خود یک آئین مجزاست که شکتی نام دارد.

 

آئین شکتی: پرستش همسران شیوا که معرف نیروی زنانگی هستند شکتی نامیده می شود. پس شکتی آئین پرستش همسران شیواست که مهمترین آنها کالی به معنی سیاه و دورگاه به معنی تصرف ناپذیر هستند.آئین شکتی دو نوع پیرو دارد.

 

الف) پیروان دست راستی که جنبه فلسفی و متعادل این آئین هستند. این گروه جنبه مفید و سودبخش طبیعت را ناشی از خدای مادر می دانندکه کالی مظهر آن می باش. از نظر آنها کالی مظهر حقیقت بوده و خدای مادر و کالی و برهمن یکی هستند.

 

ب) پیروان دست چپی که جنبه زیان آور، انحرافی و سحرآمیز آئین شکتی است. این عده مخفیانه به پاره ای از اعمال که از نظر خودشان عبادت است اقدام می کنند در این محافل محرمانه پنج عمل (پنج میم) که در مذهب هندو حرام می باشد مباح است. { 5میم: شراب(ماریا)، خوردن گوشت(مانسا)، ماهی(مادسا)، حبوبات برشته(مودرا)، آمیزش جنسی(میتوفا)}

 

دورگاه و جنبه منفی کالی نماینده جنبه سیاه و زیان آور آئین شکتی است. شیوا علاوه بر کالی که ناشر امراض و دردها و دورگاه که حامی دزدان و راهزنان است همسران دیگری نیز دارد مانند پارواتی که الهه کوهها می باشد و از او وشیوا خدای گنیشه کهمظهر مکر و حیله و نیرومندی است به وجود آمده. از همسران دیگر شیوا چاندی به معنای وحشی و زن پنجم ناندی که محافظ چهارپایان است و ششمین اوما که الهه نور می باشد.

 

üویشنو:خدای زندگی، حافظ کل، خدای لطف و مهربانی که زنده کننده و. برکت دهنده به انسانهاست. از عصر وداعی ویشنو مانند شیوا مورد ستایش مردم بوده و او را به عنوان مظهر آفتاب می ستایند. برای ویشنو ده جلوه یا هبوط ذکر کرده اند که این هبوط را آواتار (اوتاره) نامند. بعضی از این هبوط انسانی و برخی حیوانی است. مهمترین هبوطهای ویشنویه شکل کریشنای ارابه ران است که بر ارجونا ظاهر شده و دیگری به شکل راما که مظهر مردانگی می باشد. بودا را نیز ازجمله هبوط های ویشنو گفته اند. همسر ویشنو نیز از جمله خدایان مونثی است که الهه سعادت و زیبایی شناخته شده که لکشمی می گویند. رود گنگ از این جهت برای هندوان مقدس است که سرچشمه آن را در آسمان از پای ویشنو در زمین از موهای شیوا می دانند. شهر بنارس نیز که در ساحل رودگنگ قرار دارد به علت انتساب به ویشنو و شیوا مقدس ترین مکان کشور هند به حساب می آید که زائران زیادی هرساله برای زیارت و غسل به آنجا می روند.

 

نهضت های جدید یا اصلاح طلبان هند:

هندوئیزم در گذر زمان دچار تحول و انشعاب شده و نهضت هایی اصلاح طلبانه داشته است. که برخی دینی، بعضی مرتجع و تعدادی نیز آزادیخواه بوده اند در هند به ظهور رسیدند.

برجسته ترین این نهضت ها عبارتند از:

1-برهما سماج

2-آریا سماج

3-طرفداران راما کریشنا

4-نهضت بی دینی

‌أ.برهما سماج: این نهضت در قرن 19 میلادی به دست برهمن موسوم به رام موهان رای شروع شد. او که در مبادی زرتشتی، بودایی، مسیحیت و اسلام مطالعاتی داشت جمعیتی مذهبی تشکیل داد که اعتقادشان پرستش خدای واحد بود. این فرقه تقدیم قربانی را برای خدایان منع کرده و رسم عبادت دسته جمعی را در معابد به تقلید از پروتستان ها در نزد هندوان معمول ساخت. اعتقاد به جوهر مشترک در همة ادیان یعنی ایمان به وحدانیت خداوند حقیقت اصلی در برهما سماج می باشد. این نهضت در سال 1865 به دوشاخة برهما سماج عمومی و برهما سماج جدید که حضرت عیسی را به عنوان مصلح اجتماعی قبول داشتند تقسیم شد.

 

‌ب.آریا سماج: به معنی اجتماع افراد شریف در واقع حرکتی اصلاح گرایانه در دین هندویی به منظور تجدید بنای دین ودایی آریایی ها می باشد. این فرقه در قرن 19 میلادی توسط فردی به نام سوامی دایاناندا در بمبئی تأسیس شد او طرفدار یازگشت به وداها و وحدت وجود اوپانیشادها می باشد. او معتقد بود که آیین ودایی قدیمی ترین و پاکترین آیین هاست و اگر چه بعضی خرافات مانند بت پرستی در آن نفوذ کرده ولی وداها مستقیماً از لاهوت سرچشمه گرفته اند و ریشة همة علوم در وداها می باشد. مبادی آریا سماج مخالفت با مسیحیت و عقاید اروپایی بوده و جنبة ملی و وطنی آن بسیار قوی است.

 

‌ج.طرفداران راما کریشنا: طرفدارن این فرقه اصل مدارا و تساهل را تعلیم می دهند. مؤسس این فرقه راماکریشنا در قرن 19 در کلکته زندگی می کرد او همة ادیان را تجربه کرد و در لباس مسلمانان و مسیحیان درآمد و سرانجام به این اعتقاد رسید که خداوند گاهی به نام راما گاهی به نام کریشنا، گاهی عیسی و گاهی محمد جلوه گر استو همة مذاهب عالم سرانجام به یک جا می رسند. شاگرد او در اواخر قرن 19 مرکز این مذهب را در شیکاگو تأسیس کرد که تا امروز هم هست.

 

‌د.جنبش لامذهبی: این نیز از جنبشهای جدیدی است که در هند اخیراً به وقوع پیوسته است. بر اثر نفوذ تئوری دموکراسیهای غربی، مبنی بر لزوم جدایی کلیسا از حکومت، برخی از رهبران هند موضع غیر مذهبی شدن را اختیار کردند.

 

آئین سیک: کبیر سعی کرد تلفیقی ایجاد کند بین آئین هندو و اسلام که او شاگرد فردی بود به نام رامانندا بوده، رامانندا اولین اصلاحات آئین دینی را در ذهن کبیر ایجاد می کند. پیروان کبیر به نام کبیر پانتیس معروف می شود که امروز هم هنوز پیدا می شود.

 

نانک معلم یا پیشوای ارشد سیکها در اواسط قرن 15 در جایی نزدیک تالواندی در نزدیکی لاهور است. او یک همراه به نام مردانا (یک نوازنده ایرانی) داشته است. شعار نانک این است که مسیحیت، اسلام و هندو همه به یک نقطه توجه می کنند که اسم آن حق است.

 

آئین نانک مبتنی بر رضا، تسلیم، مهربانی و محبت است ومعتقد است که جهان به غیر از حق سراب است. در آن آئین به معلم ها گورو می گویند و منظومه نانک جابچی است که سروده های سیک هاست.

 

تعالیم ناناک:نانک خدای خود را حق می نامد خداوند هر جا که باشد و به هر اسمی که خوانده شود تنها او قادر متعال است. اگر قرار باشد لقبی برای خدا در نظر گرفت باید او را هری به معنی مهربان نام برد. نانک مایا یا بصورت خیالی جهان را قبول داشته و عقیده دارد که از اتحاد مایا با خداوند سه خدای برهما، ویشنو و شیوا به وجود آمده است. او می گوید به غیر حق که مبدأ خلقت است جهان سرابی بیش نبوده و مانند برق زود گذر و فانی است. نانک قوانین تناسخ و کارما را تصدیق کرده و می گوید تنها رهایی از این قوانین آن است که انسان دائماً به یاد خدا بوده و نام او را تکرار کند و وصول به نیروانا همان استغراق در ذکر حق است. او انجام عبادات ظاهری که بدون اندیشه باشد را باطل دانسته و معتقد بود که خداوند در دل انسان جای دارد.

نانک بت پرستی و ریاضت را ممنوع کرده و نظام طبقاتی هندو تعدد زوجات را حرام شمرده او خوردن گوشت را برای پیروانش مباح نمود. در تعالیم نانک دو اصل تسلیم و رضا به خوبی نمایان است.

جانشینان نانک: بعد از نانک 9گرو دیگر به پیشوایی سیک ها رسیدند که در میان آنها نقش چند نفر قابل بررسی است:

1.گورو سوم یا گرو امر داس: وی نمونه کامل تسلیم، رضا و محبت آئین سیک بوده و پیروانش با دیگران به صلح و صفا می زیستند.

2.گورو پنجم یا گرو ارجان: فرقه سیک در زمان او به صورت فرقه ای مبارز و جنگجو درآمد که علت این امر رفتار پادشاهان مسلمان با سیک ها بود. گورو ارجان معبد طلایی سیک ها را درایالت پنجاب و در شهر امریتسار بنا نهاد و کتاب دینی به نام گرانت صاحب یا کتاب خدا را تدوین نمود که مانند قرآن مسلمانان در نزد سیک ها مقدس است. محتویات این کتاب عبارت است از کلمات نانک و سه گورو دیگر که به هنگام دعا ومناجات خوانده بودند. همچنین اشعاری از شعرای متقدم مانند کبیر

گورو ارنجان سرانجام بدست جهانگیر به قتل رسید.

 

3.گورو ششم (گوروهارگوویند) : او پسر گورو ارجان می باشد که مدت چهل سال پیشوایی سیک ها را به عهده داشت. او لشکریانی به دور خود گرد آورده و در قلعه ای منزل گزیده او از بستن عمامه و گلوبند که در مراسم قدیمی سیک ها بود سرباز زده و گفت گلوبند من تیغه شمشیر و عمامه من تاج شاهی است. سیک ها در زمان او به صورت فرقه ای کاملاً مسلط درآمده اند.

 

4.گورو دهم (گورو گوویند سینگ) : او به مدت 33 سال رهبری سیک ها را به عهده داشت. لقب سینگ که به او و یارانش داده اند به معنای شیر می باشد. فرقه سیک در زمان او به گروهی سیاسی، مذهبی تبدیل شد که به دنبال ایجاد دولتی مستقل در کشور هند بوده اند. گووینگ سینگ در زمان رهبری خود علاوه بر تدوین کتابی به نام داسام گرانت که آن را متمم کتاب گرانت صاحب قرار داده اند تشریفاتی به نام غسل زیر شمشیر ابداع نمود و انجام آن را تکلیفی الهی دانست. برگزار کنندگان این مراسم خود را پاکان یا خالصه نامیدند و از آن پس مکلف شدند پنج چیز را که با حرف کاف شروع می شود شعار خود قرار دهند. گورو دهم جنگهای زیادی را با اورنگ زیب نمود و سرانجام در سال 1708 میلادی به دست مسلمانان کشته شد او قبل از مرگ خود به پیروانش وصیت نمود که هیچ جانشینی برای او قرار ندهند بلکه رهبر سیک ها از آن به بعد کتاب صاحب گرانت خواهد بود و هر چه می خواهید از آن کتاب به دست آورید. از آن زمان به بعد سیک ها دیگر پیشوای مذهبی نداشته و کتاب گرانت صاحب را که در معبد طلایی قرار دارد جنبه الوهیت داده و می پرستند. سیک ها چون با نظام طبقاتی یا کاست مخالفند گروه زیادی از طبقات پایین جامعه هند را به آیین خود درآورده اند.

انواع گورو

 

1-نانک

 

2-گورو آن گاد

 

3-گورو امراداس

 

4-گورو رانداس

 

5-گورو ارجان

 

6-گورو هارگوویند

 

7-گورو هررای

 

8-گورو هرکیشان

 

9-گورو تیغ بهادر

 

10-گورو گوویند سینک

 

 پنج اصل کاف مقدس سیک ها:

 

همه سیک ها علاوه بر ایمان به خدای واحد و مقدس شمردن کتاب گرانت صاحب و احتراز از مسکرات و مخدرات پنج اصل را که نشان از جنگجو شدن این فرقه را دارد رعایت می کنند.

 

این نشانه های پنجگانه (کوک کا) که سیک ها را از دیگر فرقه های هند متمایز می کند عبارتند از:

 

1.کِس kes: یعنی نتراشیدن موی سر و صورت

 

2.کانگا: یعنی شانه چوبی که به مو می زنند

 

3.کاچه: یعنی شلوار کوتاه که زیر لباس می پوشند

 

4.کارا: یعنی دست بند آهنی

 

5.کاندا (کرپان): یعنی خنجر فولادی

 

امروزه در بسیاری از نقاط آسیا مانند هند، پاکستان، سنگاپور و ایران سیک ها زندگی کرده و به کسب و تجارت مشغول هستند

Template Design:Afzadi