جهان مسیحیت
مراوی ها،کالوینی ها، والدنسی ها، پیوریتن ها،متدیست ها


  ریحانه پیشوایی
«برادران بوهمی یا مراوی» نامی بود که به جناحی از پیروان «جان هوس»( ۱۳۶۹ – ۱۴۱۵) که جماعت خود را در ۱۴۵۷ م. تأسیس کردند و نام «گروه برادران» آرا اتخاذ کردند، داده شد. کتاب مقدسی زیربنای معیار دکترینی انها بود. این جماعت ناچار بودند تحت نظام کلیسایی سختی براساس «قانون و شریعت خدا» زندگی کنند. این جماعت برادری، خدمت نظام، سوگند گیری و اشتغال به کارهای عمومی را مردود شناختند،
این برادران در عصر اصلاحات با لوتر، که توجه آنها را از طریق مشاجرات لایپزیگ در ۱۵۱۹ م. به خود جلب کرده بود، و بعداً با کالوین، رابطه برقرار کردند بدون اینکه ویژگی سنت خود را از دست بدهند
در ۱۷۲۲ م. یک گروه کوچک از برادران آلمانی زبان اجازه یافتند در ایالت (برتلزدورف) در (اوبرلاوزیتس) واقع در ساکسونی اقامت کنند و در آنجا مجتمعی به نام «هرن هوت» به وجود آورند. زمین این مجتمع را سال قبلی «کنت نیکلاس فن سین سن دورف» (۱۷۰۰ - ۱۷۶۰) جوان پارسای عجیبی که در شهر «هاله» پرورش یافته بود، خریداری کرده بود. از نظر او جامعه ایدآل جماعت «فیلادلفیا» بود که می بایست مسیحیان پیرو سنتهای گوناگون را، که هریک متعلق به کلیسایی بودند بدون اینکه آنها را از آن کلیساها جدا کند، متحد سازد.
مجتمع هرن هوت وابسته به کلیسای ملی ساکسونی بود و اعضای آن ناگزیر بودند که به کلیسای برتلزدورف بروند و به دست روحانی محلی تقدیس شوند. همچنین ناچار بودند عبادات روزانه صبح و شام را در کلیسای محلی برتلزدورف انجام دهند. این جماعت از سوی نوعی شورای محلی مرکب از ۱۲ نفر شیخ کلیسا که ۴ نفرشان شیوخ عالی رتبه و یک نفر آنها شیخ کل بود رهبری می شد. آنها در این اوضاع سهیم بودند و خود سین سن دورف ریاست آن را عهده دار بود. این مجتمع به گروههایی تقسیم می شدند که هر گروه با رعایت جنس و تجرد و تأهل دارای رهبری بودند که وی عهده دار نظم و سرپرستی آنها بود. مردان و زنان مجرد بزودی در ساختمانهای جداگانه سکنی داده می شدند و کودکان نیز با رعایت جنسی جدا می شدند. داد و ستد براساسی همکاری انجام می گرفت و تصمیمات مهم از قبیل انتخاب همسر از طریق قرعه اتخاذ می شد. سین سن دورف برای عبادت روزانه، عشای ربانی ویژه ای را، که بیشتر آن از آواز و موزیک تشکیل می شد، تهیه کرد.
مراویان در آغاز جماعات خود را خارج از ساکسونی تشکیل می دادند. همانگونه که از نام آنها پیداست اینها کلیساهای محلی نبودند بلکه انجمن هایی از مسیحیان پارسا بودند که دیدگاهشان با دیدگاه مراویان متحد بود ولی به عضویت در کلیساهای ملی ادامه دادند. انجمنهایی از این قبیل در کشورهای اسکاندیناوی و انگلستان تشکیل یافته بودند.
سیاست روحانی مراویان مبهم و بی نتیجه بود. سین سن دورف ایده فیلادلفی ها را پذیرفت و همان زمان تأکید کرد که مجتمع هرن هوت باید معیارهای ایمانی لوتر را انتخاب کند
در ۱۷۳۵ م. «داوید نیشمن» (۱۶۹۴ - ۱۷۷۲) توسط «دانیل ارنست يابلونسکى) (۱۶۶۰ - ۱۷۴۱)، کشیش دادگاه اصلاحی در برلن که عهده دار مقام کشیشی مراویان قدیم بود با به عنوان سراسقف منصوب شده بود. در ۱۷۳۷ م. سین سن دورف، پس از آنکه در به دست آوردن مقام روحانی لوتری شکست خورد، به سمت مشابهی منصوب شد کلیسای اسقفی مستقلی از برادران آغاز به کار کرد.
سین سن دروف در 1736 م. به بدعتگذاری و تفرقه اندازی متهم و از ساکسونی اخراج شد .وی در «وترآو»  در آلمان غربی ، جایی که نهضت اصلاحی در آن ، جا افتاده بود ، اقامت گزید. او در آنجا مجتمع «هرنهاگ» را تأسیس کرد تا قلب کلیسای اصلاحی باشد. اما این مجتمع جدید به یک کلیسای کاملاً مستقل تبدیل شد که خود دارای اجرای شعایر بود و جدا از کلیسای اصلاحی اداره می شد.
در  1742 م. فریدریک دوم که دید مراویان کارگرانی جـلى و مردمی تولیدکننده هستند به آنها اجازه داد تا مجتمعی در پروس تشکیل دهند و بدین طریق سطح تولید را بالا ببرند. در چنین شرایطی بود که جماعت برادران به عنوان یک کلیسای اسقفی مستقل از کلیسای ملی شناخته شدند. نام آلمانی این کلیسا «جماعت برادران» بود.
در کنفرانسی که در ۱۷۴۵ م. در هرنهاگ برگزار شد، گفته شد که برادران متحد از خود هیچ دکترین ویژهای ندارند. این جماعت در برگیرنده سه عنوان استعاری: لوتری، اصلاحی و بوهمی است که هرکدام از آنها معیارهای ویژه خود را دارا هستند
این برادران در ساکسونی اعتراف نامه آوگسبورگ را به عنوان معیار دکترینی خود در ۱۷۴۷ م. پذیرفتند و در سال بعد از سوی دولت به عنوان یک کلیسای لوتری همسان با کلیسای ملی به رسمیت شناخته شدند. در همان سال آنها با ویژگیهای مشابهی در اثر فعالیت پارلمان در انگلستان به عنوان یک کلیسای اسقفی به نام «گروه برادران» به رسمیت شناخته شدند
در ۱۷۴۱ م. دوره ای از احساسات شدید در این جماعت آغاز شد، وعظهای شورانگیر سین سن دورف، که مطالب مربوط به مسیح هسته مرکزی آن را تشکیل می داد همراه با تأکید یک جانبه این مباحث بر روی شکنجه و مرگ مسیح که به تئولوژی خون " معروف است) بر همه چیز غلبه یافت. این امر غالباً در شکلهای عشق شفاهی دنبال می شد
هنگام مرگ سین سن دورف در ۱۷۶۰ م. رهبری این نهضت به «آوگوست گاتلیب شپانگنبرگ۱۷۰۹ – ۱۷۹۲ ، که اسقف جماعت مراوی در امریکا بود، رسید. او برخلاف سین سن دورف از طبیعتی میانه رو و عملی برخوردار بود. برادران مراوی به رهبری این شخص شوراهایی در سالهای ۱۷۶۴، ۱۷۶۹ و ۱۷۷۵ م. تشکیل دادند و با تأسیس یک کلیسا موافقت کردند. قرار بر این بود که این کلیسا رسماً پیرو مسیح باشد. هیئت قانونگذاری این کلیسا شوراهایی بود که از نمایندگان منتخب کلیساها تشکیل می شد. وظیفه این شورا آن بود که ۹ عضو را برای رهبری جماعت، تا تشکیل شورای بعدی، انتخاب کند. هر کلیسا تحت حکومت شورایی از شیوخ که توسط این دستگاه رهبری منصوب می شد و یک شورای روحانی محلی که اعضای آن از سوی کلیسای محلی انتخاب می شد، اداره میشد
شورای سال ۱۷۷۵ بیانیه هایی درباره موضوعات دکترینی صادر کرد بدون اینکه با کلیسا نسبت به هیچ یک از اسناد اعترافی مشورت کند. چنین اظهار شده بود که این برادران خود را با کلی ی انجیلی هماهنگ می دانستند. نقطه مرکزی تعالیم آنها عبارت بود از «کفاره خون عیسی». کلیه انحرافات در دکترین یا شعارها الغا شده بود.
دکترین جماعت برادران در اثری که از «شپانگنبرگ» با نام «ایده ایمان برادران» با عنوان فرعی «نگاهی به آموزش ایمان برادران در مورد مذاهب» در ۱۷۷۸ م. منتشر شد به تفصیل بیان شده است، همچنین در کتاب سرود آنها با نام کتاب سرود جمعیت برادران که در همان سال گردآوری و تهیه شده است.
این برادران هنگامی که در ۱۷۷۵ م. تشکیلات خود را منظم کردند دارای ۱۶ کلیسا در آلمان، ۲ کلیسا در هلند، ۱۵ کلیسا در انگلستان، ۵ کلیسا در ایرلند و ۱۸ کلیسا در امریکای شمالی بودند. کلیه این کلیساها در حدود ۱۶۰۰۰ عضو داشتند.
در حوالی سال ۱۸۰۰ این برادران ضعیف شدند، ولی در قرن بعد زندگی جدید روی آنها اثر گذاشت، به طوری که چندبار دستخوش اصلاحات و تجدید نظر ها قرار گرفتند و ضمناً برخی از آداب و رسوم ویژه ایشان منسوخ شد. در امریکا در ۱۸۱۸ م. مسئله قرعه در مورد انتخاب همسر در ازدواج لغو شد و این امر در سال بعد به آلمان نیز سرایت کرد.
استفاده از قرعه به عنوان کاشف از اراده مسیح بعد از سال ۱۸۸۹ به طور کلى لغو شد.  آمار این برادران در حال حاضر بین ۵۰ تا ۶۰ هزار نفر است و به اضافه کلیساهای تبلیغی آنها جمعاً این تعداد به بیش از صد و ده هزار نفر بالغ می شود. این کلیسا به چهار بخش تقسیم می شود: آلمان (مشتمل بر جماعتهای سویس، دانمارک و هلند) با کرسی ویژه اش در هرن هوت، انگلستان و دو بخش در ایالات متحده امریکا. از نظر کمیت، این .نهضت با حدود چهل و چهارهزار عضو نیرومندترین نهضت در امریکاست ( این کلیسا هنوز از خود هیچگونه سند اعترافی در مفهوم دقیق معیار دکترینی، که به وسیله قانون به عنوان مأخذ الزامی تفسیر شده باشد، ندارد. کتاب «اعتراف به گناه جسمانی» که به مراویان اختصاص دارد مشتمل است بر اسنادی که به عنوان اسناد الزام آور یا نماینده به شمار آمده، نظامات کلیسا، پرسش و پاسخهای مذهبی، کتابهای عبادی، و کتابهای سرودی که امروزه معمول است.
براساس نظامات کلیسا و جزوه های پرسش و پاسخ مذهبی، متون مقدس که به کتابهای قانونی عهد عتیق و عهد جدید محدودند مأخذ دکترینی منحصر به فردند. در نظام کلیسایی ۱۹۱۴م. کفاره و فدیه از طریق عیسای مسیح به عنوان هسته مرکزی دکترین مسیحیت تفسیر شده است.
مذهب این برادران عیسی محوری است. خدا و مسیح در یک کیفیت ساده با هم یکی هستند. عامل قطعی عبارت است از وضع قلب در برابر عیسی. زندگی فداکارانه آنها با یک خوشبختی شادمانه مشخص شده و شفای روحها از طریق شوق فراوان حاصل می شود. عبادت الهی در یک اتاق، که مراویان ترجیح میدهند از روی تواضع و پرهیزکاری آن «تالار»  بنامند به آلمانی و نه در «کلیسا» انجام می گیرد. این تالار بسیار ساده است و از محراب صلیب، عکسها و حتی سکوی وعظ تهی است. این تالار دارای جوی نورانی و هماهنگ است.
در جماعت که مراسم قدیم برگزار می شود برادران و خواهران در کلیسا جدا از یکدیگر می نشینند و هر گروه برای خود سرود می خوانند. شخص روحانی در برابر نیمکتهای به صف کشیده شده می ایستد یا می نشیند. عبادت عشای ربانی خالص غالباً با سرود خوانی به طور برگردان بین کشیش و جماعت و خواندن کتاب مقدسی و دعاها انجام می گیرد. در روزهای مخصوص جماعت در کلیسا گرد هم اجتماع می کنند تا مراسم «میهمانی عشق» را با صرف غذای ساده دسته جمعی و خواندن سرود برگزار کنند. این میهمانی با عشای ربانی یا سرود شامگاه پایان میپذیرد. هریک از فستیوالهای بزرگ، عشای ربانی ویژه ای دارد. برای عبادت شب کریسمس کودکان به عنوان دسته سرود خوانان جداگانه اجتماع می کنند و سرود می خوانند درحالی که شمعهای روشن در دست دارند.
برای دفن مسیح عبادت ویژه ای در عصر «جمعه قبل از عید پاک» برگزار می شود. «میهمانی عشق» شب قبل از عید پاک برگزار می شود. این جماعت در بامداد عید پاک قبل از طلوع آفتاب در کلیسا گرد می آیند.
درگذشته عشای ربانی همواره در عصر برگزار میشد، اما امروزه در صبح معمول است. پس از مقداری سرود و دعا برای آمرزش گناهان، کشیش اولین قسمت از کلمات مأثور را بر نان میخواند. سپس شماسها نان را بین جماعت تقسیم می کنند و آن را تناول نمی کنند تا همه افراد سهم خود را دریافت دارند.
سپس کشیش دومین قسمت از کلمات مأثور را بر ظرفهای شراب می خواند که دوتای آنها بین برادران و دوتای دیگر بین خواهران گردانده می شود. هرکس از این ظرف می نوشد و آن را به شخصی که کنارش نشسته است می دهد
این جماعت دارای سه گروه روحانی: اسقفها، کشیشها و شماسها هستند.
هرچند مراویان هرگز دارای آمار وسیعی نبوده اند، ولی آنها در تاریخ کلیسا نقش قابل توجهی را ایفا کرده اند. سهم آنها در اونگلیسم جهان (تبلیغ جهانی مسیحیت) در مقایسه با تعدادشان بیش از دیگران بوده و مؤسسات آموزشی آنها در قرن هیجدهم گسترش زیادی پیدا کرد. آنها در مردانی از قبیل «جان وسسلی)" و «شلایرماخر» نفوذ قابل ملاحظه ای داشتند.
                                         کلیسای اصلاحی
1.      عنوان، تقسیمات و حقایق آماری
نام رسمی این کلیسا، که از اصلاحات «جان کالوین»" (۱۵۰۹ - ۱۵۶۴) اخذ شده، «کلیسای اصلاحی» است. این کلیسا در کشورهای انگلیسی زبان، به خاطر نظام کلیسایی اش معمولاً به عنوان کلیسای پرسبیتری تفسیر شده است. در خلال دوره اصلاحات عنوان «اصلاحی» شامل هر دو لوتری ها و کالونیست ها می شد، اما انحصار این کلمه به گروه دوم از آغاز قرن هفدهم بوده است.
اکنون در کلیسای اصلاحی عنوان «کالونیست ها» تنها برای قهرمانان یک جامعه اعترافی سختگیر به کار میرود. در مراکز لوتری اصطلاح «کلیساهای اصلاحی» غالباً بدون دلیل به عنوان تفسیری جامع برای کلیه کلیساهای لوتری جناح چپ استعمال می شود.
بسیار دقیق تر است که به جای عنوان «کلیسای اصلاحی» گفته شود «کلیساهای اصلاحی» زیرا این کلیساها از یکدیگر مستقل هستند و دارای هیچگونه سند اعترافی مشترک نیستند
کلیسای اصلاحی در زادگاهش سویس، در حدود ۲/۵ میلیون پیرو دارد که این تعداد بیش از نیمی از جمعیت این کشور را تشکیل می دهد. در آنجا این کلیسا از تعدادی کلیساهای بلوکی، که معمولاً ملی هستند تشکیل می شود
در نتیجه در برخی از بخشها رابطه نزدیکی میان کلیسا و دولت وجود دارد. دولت مقدار زیادی از حقوق روحانیان را تأمین می کند. در مسائل مالی فرق روشنی میان روحانیت و دولت وجود ندارد و تأسیسات کلیسا قسمتی از قانون کشور را تشکیل می دهد. ولی کلیسا در اداره امور داخلی خود آزادی کامل دارد. در خلال اوایل قرن نوزدهم چند کلیسای اصلاحی آزاد در بخش فرانسویزبان سویس علاوه بر کلیساهای ملی تشکیل شد. این نتیجه نهضتی بود که به «بیداری» معروف شد و «روبرت هالدان» ۱۷۶۴ - ۱۸۴۲ کالونیست غیرروحانی اسکاتلندی که در ۱۸۱۷ م. از ژنو بازدید به عمل آورد آن را بنیانگذاری کرد.
در شهر (پدو واد) ا یک کلیسای آزاد در ۱۸۴۶ م. تأسیس شد که این، نتیجه عمل مقامات دولتی برضد نهضت تبشیری جدید بود.
در طول قرن نوزدهم کلیسای ملی نیز استقلال یافت و هم اکنون از حکومت خودمختار داخلی بهره مند است.
در ۱۸۷۳ م. یک کلیسای آزاد نیز در شهر «نوشتل» تأسیس شد. در این منطقه ۲۲ ناحیه از ۴۲ ناحیه در شورای کلیسای آزاد نماینده داشتند و دانشکده الهیات مستقلی هم تأسیس شده بود. کلیسای ملی بعداً از سوی دولت تا حدودی به استقلال دست یافت و راهی برای همکاری محدود میان دو کلیسا باز شد.
در منطقه ژنو در ۱۹۰۷ م. کلیسا و دولت از یکدیگر جدا شدند و در آنجا کلیسای اصلاحی به صورت کلیسای ملی آزاد درآمد. تقریباً ششصدهزار نفر از یک میلیون پروتستان فرانسه متعلق به کلیسای اصلاحی هستند. اقلیت اصلاحگر در این کشور نقشی مهمتر از آنچه تعدادشان اقتضا می کند در زندگی فکری و اقتصادی این ملت ایفا می کند.
در سراسر قرن نوزدهم روابط میان دو جناح آزادیخواه و محافظه کار این کلیسا بحرانی بود و همین امر موجب تشکیل دو کلیسای کوچک آزاد شد. از میان این دو کلیسا «اتحادیه روحانیان آزادیخواه تبشیری فرانسه» که در ۱۸۴۹ م. تحت نفوذ «فردریک مونود» (۱۷۹۴ - ۱۸۶۳) تأسیس و با روح کالونیست تبشیری مشخص شد، از دیگری مهمتر است. جلوگیری از پیشنهاد مربوط به اظهار ایمان کلیسای اصلاحی فرانسه به جدایی جناح «راست دین» از کلیسای ملی منجر شد. این نهضت هنوز به عنوان یک پیکره جدا وجود دارد ولی اعضای آن نسبتاً کم هستند. پروتستان های فرانسوی دارای دو دانشکده الهیات مخصوصی به خود در «مونت پلیر» و پاریس، به اضافه یک دانشکده دولتی در دانشکده استراسبورگ هستند. / در هلند در حدود ۴۰ درصد از سکنه آن پیرو کلیسای اصلاحی هستند که به «کلیسای اصلاحی هلند معروف است.
مانند فرانسه، در هلند نیز دو کلیسای اصلاحی آزاد کوچک تشکیل شد. اولی که نام آن «کلیسای اصلاحی مسیح» است عکس العمل کار روحانیای است به نام «هندریک دوکوک» (۱۸۰۱ - ۱۸۴۲) که در ۱۸۳۴ م. به خاطر برگزار کردن عبادات غیررسمی و تعمید دادن فرزندانی که از والدین تبشیری مناطق دیگر بودند، موقتاً از کار برکنار شده بود. تأسیس دومین کلیسای آزاد در ۱۸۸۶ م. انعکاسی وسیعتری داشت.
آلمان دارای چند کلیسای اصلاحی خالص در «هانوور» که در آنجا این کلیسا در اقلیت است «هسبرمن» و «راینلند با پیروانی در حدود چهار میلیون نفر است. ) ( همچنین در چکسلواکی، مجارستان، اتریشی، لهستان و رومانی چند کلیسای اصلاحی وجود دارد. بزرگترین این کلیساها، کلیسای مجارستان با پیروانی در حدود دو میلیون نفر میباشد. در اتریش یک کنفدراسیون، بین کلیسای اصلاحی و کلیسای لوتری به وجود آمده است.  اسکاتلند تنها کشوری است که بیشتر مردم آن متعلق به کلیسای اصلاحی است. از کل جمعیت تقریباً پنج میلیونی اسکاتلند، برگزارکنندگان عشای ربانی کلیسای اسکاتلند، یک میلیون و دویست و پنجاه هزار نفر هستند که مجموع پیراون در حدود یک میلیون نفر بیش از این رقم است.
از زمان اصلاحات به بعد کلیسای اسکاتلند کوششهای پیگیری به عمل آورده تا آزادی روحی خود را تأمین و ویژگی ممتاز خویش را حفظ کند.
در ۱۷۳۲ م. هنگامی که این پیشنهاد که هیچ جماعتی نباید مجبور باشد برخلاف اراده خود کشیشی را بپذیرد، در مجلس قانونگذاری مورد مخالفت قرار گرفت، کشیشی به نام «ابنزر ارسکین» (۱۶۸۰ - ۱۷۵۴) کلیسا را ترک گفت و یک کلیسای آزاد که رقیبان آن، آن را «کناره گیران» نامیدند، تأسیس کرد. در ۱۷۵۲ م. یک کلیسای آزاد دیگر که به عنوان «کلیسای آزاد یا برکنار» معروف است در شرایط و با دلایل مشابه تأسیس شد. در ۱۸۴۷ م. این دو کلیسا با هم متحد شدند تا کلیسای متحد پرسبیتری را تشکیل دهند.
در ۱۸۴۳ م. یک کلیسای آزاد جدید و بسیار بزرگ تأسیس شد. ۹ سال قبل مجلس کل قانونگذاری اسکاتلند این پیشنهاد را تأیید کرد که هیچ کشیشی نباید به یک جماعت برخلاف اراده آن تحمیل شود. این راه حل که با قانون اداره تشکیلات مخالف بود بزودی با مشکلاتی نسبت به مقامات دولتی مواجه شد. دیوان عالی این حکم را صادر کرد که مجلس قانونگذاری هیچ گونه حق پیشنهاد قانونی را که برخلاف قوانین کشور باشد ندارد. آنگاه حزب اصلاحی مدعای خود را مبنی بر خودمختاری روحی کلیسا در یک لوحه یادبود تسلیم کرد ولی در ۱۸۴۲ م. پارلمان آن رد کرد.
در ۱۹۰۰ م. کلیسای آزاد اسکاتلند به کلیسای آزاد قدیمی یعنی کلیسای متحد پرسبیتری پیوست تا کلیسای آزاد متحد اسکاتلند را تشکیل دهند. هدف از این اتحاد تبدیل به یک کلیسای مستقل ملی بود که از نظر قالب و شکل شبیه به کلیسای تأسیسی بود. از این رو این کلیسا در سال تأسیسش چهارصد و نود هزار نفر پیرو داشت؛ درحالی که پیروان کلیسای تأسیسی ششصد و پنجاه هزار نفر بودند. در این ضمن تشکیلات کلیسای تأسیسی تحت رهبری مقامات روحانی دستخوش تغییرات قابل ملاحظه ای شد.
در انگلستان و ایرلند نیز کلیساهای پرسبیتری کوچکی وجود دارد. در کلیسای پرسبیتری انگلستان یک عنصر نیرومند اسکاتلندی وجود دارد که از شهرت و اعتبار شایسته ای به خاطر تعالیم تئولوژیکی آن، که در سطح والایی قرار دارد، برخوردار است.
در امریکا تعدادی کلیسای پرسبیتری با ویژگیهای گوناگون وجود دارد. عناصر مشترک این کلیساها عبارتند از دکترین کالونیست و نظام کلیسایی پرسبیتری مذاکرات این کلیساها برای اتحاد تاکنون برای تأسیس کلیسای متحد به نتیجه ای نرسیده است. پیروان این کلیساها به سه میلیون نفر بالغ می شود.
کلیساهای اصلاحی همچنین در حال تشکیل شدن در قسمتهای مختلف جهان بویژه در جنوب افریقا و استرالیاست.
در ۱۸۷۵ م. نخستین گامها برای تشکیل اتحاد در کلیساهای اصلاحی سراسر جهان با حفظ سیستم پرسبیتری در زمینه برتری کتاب مقدسی، پیروی از توافق عمومی درباره اعترافات اصلاحی و به رسمیت شناسی اصول پرسبیتری، برداشته شد
اتحاد پرسبیتری جهانی فرصت مناسبی را برای تبادل نظر و بحث درباره مسائل مشترک به وجود می آورد.
2. جنبه های مشخص کلیسای اصلاحی
کلیساهای اصلاحی و لوتری دارای بسیاری از جنبههای مشترک در دکترین و عبادت
هستند که طبعاً آنها را تحت عنوان «پروتستانت» قرار داده اند، ولی کلیسای اصلاحی ویژگیهایی دارد که بدون بحث اختصاصی به خود این کلیسا دارد: ۱. این کلیسا در موضعگیری اش نسبت به کتاب مقدس با لوترنیسم تفاوت دارد و مأخذیت کتاب مقدس را در طریق کاملا متفاوتی مورد تأکید قرار میدهد. لوتر در حالی که دکترین استخلاص و تبرئه از طریق ایمان را معیار قرار میداد مدعی بود که تشخیص ارزش و مأخذیت هریک از کتابهای قانونی آزاد است.
ولی موضعگیری کالوین نسبت به متون مقدس کاملا با این طرز تفکر متفاوت بود .متون مقدس برای او به گونه ای ماخذیت داشتند که باید محتویات آنها با قطع نظر از هرگونه قضاوتی اطاعت شود.
این تفاوت دیدگاهها، عملا عکس العمل نقشی بود که عهد عتیق در زندگی این دو کلیسا بازی کرده بود و این امر منشأ انضباط خاصی در کلیسای اصلاحی شده بود که خود را آشکارا متجلی ساخته بود
این موضعگیری در برابر کتاب مقدسی می تواند با شکل ده فرمان جاری در عبادت آن، بیشتر شرح داده شود
از سوی دیگر در کلیسای اصلاحی، عهد جدید به عنوان معیاری الزامآور برای تأسیس کلیسا تلقی شده است و به همین جهت مسائل مربوط به نظام کلیسا همان اهمیت موضوعات دکترینی را داراست. تفاوت دیگری نیز بین این کلیسا و کلیسای لوتری وجود دارد و آن اینکه در کلیسای لوتری چنین مسائلی از اهمیت کمتری برخوردار هستند.) (در سنت کلیسای اصلاحی متون عهد عتیق به کتابهای قانونی منحصر شده اند و از این رو آپوکریفا (نوشته های شبیه به کتاب مقدسی) طرد شده است
۲. کلیسای اصلاحی مانند لوتری ها تعلیم میدهد که استخلاص و رهایی از شرمساری تنها از طریق ایمان میتواند حاصل شود، ولی این کلیسا قانون و انجیل را به عنوان مخالف شدید تلقی نمی کند
در مقایسه با تمایل کلیسای لوتری نسبت به آرامش گرایی، کلیسای اصلاحی فینفسه فعال بوده و کوشش برای مسیحی کردن جامعه را به عنوان بخشی از وظیفه خود تلقی می کند
ایده حکومت الهی هنوز هم در الهیات کلیسای اصلاحی به قوت خود باقی است
۳. ویژگی دیگر کلیسای اصلاحی این است که شکل خاص نظام کلیسایی را لازم میداند و نسبت به هر نوع مداخله دولتی در این موضوعات حساسیت نشان می دهد
3. اسناد اعترافی
در کلیساهای اصلاحی اسناد اعترافی هرگز نقشی را که کتابهای سمبلیک لوترنیسم داشته اند ایفا نکرده است.
کلیه کلیساهای اصلاحی اعتقادنامه های سه گانه کلیسای اولیه کاتولیک را به رسمیت می شناسند، گرچه عملا اعتقادنامه نیقیه و اعتقادنامه آتاناسیان نقش ناچیزی را دارند. (در اینجا بد نیست به اسناد اعترافی کلیسای اصلاحی اشاره شود: ۱. مهمترین اعتراف نامه های سویس عبارت است از «موافقتنامه تیگورینوس» سال ۱۵۴۹ که نتیجه توافق میان «هنریش بولینگر» "(۱۵۰۴ - ۱۵۷۵)، که نمایندگی اصلاح طلبان زوینگلیهای زوریخ را به عهده داشت، و کالوین و فارل (۱۴۸۹ - ۱۵۶۵) نمایندگان ژنو، بود، و «اعتراف نامه بعدی سویس» که به عنوان یک اثر شخصی توسط بولینگر گردآوری شد، ولی توسط فردریک، حاکم کنت نشین، به رسمیت شناخته شد و کلیه بخشهای اصلاحی سویس در ۱۵۶۶ م. آن را به عنوان اظهارنامه رسمی خود پذیرفتند از این دو قدیمی تر «اعتراف نامه قبلی با سیلینسیس» مربوط به سال 1534 است که «جان اکلامپادیوس» (1482-1531) در 1531 م. نوشت و در سال بعد «از والد مائیکونیوس» آن را مورد تجدید نظر قرار داد و تنها در «بازل» در 1534 م. به رسمیت شناخته شد .در این اثر ، دکترین زوینگلی درباره عشای ربانی کاملا متروک شده بود . مسیح در عشای ربانی حضور دارد «برای همه کسانی که ایمان دارند»
2. در فرانسه کلیسای اصلاحی با اعتراف ایمانی خود در یک شورای عمومی که  در 1559 م. در «سنت جرمین» برگزار شد رسمیت داد و آن را «اعتراف نامه گالیکان» نامید.پیش نویس این سند به دست کالوین نوشته شد.این سند که به زبان فرانسه نوشته شده دارای ویژگی نظم و تربیت و ریزه کاری خاصی است .دکترین سرنوشت ، در این سند (اصل 12) به طور واضح مورد تفسیر قرار گرفته است . گفته شده است که در عشای ربانی ، بدن و خون مسیح به طور معنوی دریافت میشود(اصل 36)
3. آلمان همچنین یک سند اعترافی اصلاحی را در «پرسشنامه هایدلبرگ» در سال1563 ارائه داد.
این یک اثر عملی و تهذیب یافته بود که تئولوژی عشای ربانی و مسیح شناسی آن دارای ویژگی اعتدالی بود. در این اثر هیچگونه تأکیدی روی مسئله سرنوشت نشده است
پرسشنامه هایدلبرگ در سویس، مجارستان و لهستان به طور گستردهای مورد استفاده و پذیرش قرار گرفته است.
۴.  مردم هلند یک اعتراف نامهٔ اصلاحی را که در ۱۵۶۶ م. در «آنتورپ» توسط یک شورای مذهبی تدوین شده بود و «اعتراف نامه بلژیک» نامیده شد پذیرفتند. این سند اعترافی نمایشگر آخرین سند قارهای از این نوع است که در خلال اصلاحات تدوین شده است.
این سند از جدال دکترینی روی مسئله سرنوشت سرچشمه میگیرد و با سختگیری اش مورد پذیرش بیشتر کشیششان و الهی دانان هلند قرار گرفته بود. خدا به دلخواه خود برخی از اشخاص را برای نجات انتخاب کرد و لعن را برای دیگران، بدون هیچ گونه اختیار عمل و عقیده، مقدر ساخت. دلیل اساسی این مطلب همانا اراده نفوذناپذیر خدا بود، اما تمایل محدودتری از سوی گروه طرفداران ارمینیوس، که این نام از «جاکوب ارمینیوس»، استاد در «لیدن» گرفته شده است، نشان داده شد. در ۱۶۱۰ م. آنها اعتراض نامه ای به دولت تسلیم کردند که در آن خواهان حمایت دولت از آنان در آنها که معترضان نامیده شدند در اعتراض نامه خود پنج مطلب را عنوان کردند: خواهند آورد و تا آخر عمر بر این عقیده استوار خواهند ماند. ۲. مسیح برای خاطر نژاد همه انسانها درگذشت و کفاره همه آنها شد، ولی تنها کسانی که به او ایمان داشته باشند از کمکهای او برخوردار خواهند شد. ۳. به هر حال هیچ کس نمیتواند با نیروی شخصی خود ایمان بیاورد زیرا ایمان به فیض احیاکننده خدا بستگی دارد. ۴. فیض خدا غیرقابل مقاومت نیست، زیرا انسان که از فیض خدا نازل می شود می تواند مورد تحقیق قرار گیرد. چنین نیست که فیض نتواند از دست برود.) میان سلطنت خدا و مسئولیت انسان برمیگردد.
به هر حال در قرنهای بعد مکتب ارمینیوس در کلیساهای اصلاحی و دیگر کلیساهای وابسته به آن رشد پیدا کرد
شورای مذهبی پس از اظهارنظر درباره معترضان با مشکلات بزرگتری در تشکیل دکترین مشترک مواجه شد. راه حلهای شورای مذهبی دوردرخت درباره سرنوشت، ضمن ۹۳ ماده قانونی شرعی بیان شده است. این مطالب در پنج فصل تنظیم شده که با پنج تز مکتب ارمینیوس در ارتباط است. این تزها به قرار زیر است: ۱. انتخاب شدگان بهتر از دیگر مردم نیستند و انتخاب آنها اساساً به فرمان خدا متکی است، بدون مراجعه به آگاهی قبلی از ایمان آنها. ۲. مسیح تنها به خاطر برگزیدگان درگاه خدا درگذشت. ۳ و ۴. فیض خدا قوی و جذب کننده است.
۵. کسانی که فیض قوی را دریافت کرده اند دیگر نمیتوانند سقوط کنند
هدف اصلی مذهبی شورای دور درخت حفظ عظمت و جلال خدا و اثبات نجات بود
قوانین شورای مذهبی دور درخت با فرمول مشترک لوتری هماهنگ بود ولی بمراتب دارای نقش کم اهمیت تری نسبت به اسناد لوتری مشابه بود. تحولات دکترینی بعد، بخصوص پس از اصلاحات انجیلی در انگلستان که در قرن هیجدهم روی داد به پیروزی بعدی ارمینیانیسم در جهان اصلاحی منجر شده.
5. بریتانیای کبیر همچنین در شکل دادن به دکترین اصلاحی اعتراف نامه اسکا تلند  سال ۱۵۶۰ اعتراف نامه وست مینستر ۱۶۴۶ م. و دو پرسشنامه مذهبی وست مینستر
ایمان جدید در ۱۵۶۰ م. از سوی پارلمان اسکاتلند به عنوان دین ملی به رسمیت شناخته شد.
اعتراف نامه اسکاتلند یک سند معتدل کالونیستی است. دکترین عشای ربانی این اعتراف نامه آهنگ لوتری دارد و دکترین سرنوشت در آن با عبارات و اصطلاحات قاطعی بیان نشده است. یکی از ویژگیهای این اعتراف نامه تأکیدی است که روی نظم کلیسا و نظریه حکومت الهی شده است
برای تشخیص حقیقت کلیسا سه امر وجود دارد: ۱. وعظ واقعی کلمه خدا ۲. اجرای قانون شعایر ۳. تأکید روی رعایت نظم روحانی (اصل 18)
اعتراف نامه وست مینستر در ۱۶۴۶م. در خلال جنگ داخلی انگلستان تهیه شد و پارلمان آن زمان آن را به عنوان معیار دکترینی کلیسای انگلستان تصویب کرد
در اسکاتلند اعتراف نامه وست مینستر را ابتدا مجلس شورای عمومی در ۱۶۴۷م. و سپس پارلمان اسکاتلند در ۱۶۴۹ م. تصویب کردند
در انگلستان عوامل گوناگونی سبب تأخیر اجرای اعتراف نامه وست مینستر شدند. جنگ داخلی سبب هرج و مرج در امور روحانی شد، ولی کلیسای انگلستان پسن از انقلاب سال ۱۶۶۰ م. بار دیگر به عنوان کلیسای تأسیسی با اسقفی، عشای ربانی و سند اعترافی خود اصول سی و نه گانه را تثبیت کرد.
علاوه بر این اعتراف نامه مجلس وست مینستر دو سند دکترینی دیگر نیز انتشار داد که عبارت است از پرسشنامه کوتاه و پرسشنامه طولانی که از نظر درجه اعتبار در جهان انگلیسی زبان در کلیسای پرسبیتری در ردیف اعتراف نامه قرار دارند. همه این اسناد سه گانه از نظر وضوح، جامعیت و متانت در سبک و اعتدال در آهنگ، در مسائل مورد بحث، آثار تئولوژیکی با ارزشی هستند. تنها اسناد اعترافی کلیسای اصلاحی که در خدمت اهداف عملی هستند امروزه عبارت است از پرسشنامه هایدلبرگ، اعتراف نامه بعدی سویس، اعتراف نامه وست مینستر و پرسش نامه های وست مینستر.
4. دکترین
موضوع برجسته در دکترین کلیسای اصلاحی عبارت است از تأکید روی سلطنت با عظمت و جلال خدا. این روند را می توان در وعظها و سرودهای این کلیسا مشاهده کرد. به دلایلی چند ممکن است لوترنیسم به عنوان مکتبی که انسان را اشرف مخلوقات میداند تفسیر شود، زیرا سیستم دکترینی آن براساس نجات انسان استوار شده است. مسائل مهم آن عبارت است از فدیه، تبرئه و نجات. کالونیسم از سوی دیگر می تواند به عنوان مکتبی که خدا را محور قرار می دهد نامیده شود، زیرا مدار فکری آن براساس این عقیده استوار است که انسان آفریده شده تا در برابر جلال و عظمت خدا کرنش کند.
معیارهای اعترافی مکرراً درباره عظمت خدا، که انسان باید در برابر آن کرنش کند و او را هدف نهایی بداند، صحبت کرده اند فاصله ای که خدا را از انسان و خالق را از مخلوق جدا می کند ضمن عبارات قوی و روشنی با تأکید بیان شده است.
دکترینهای سرنوشت و انتخاب اصولاً به دکترین سلطنت خدا وابسته است. نجات برگزیدگان به جلال خدا برمیگردد و این مرهون انتخاب خداست نه فعالیت انسان.
اما دکترین انتخابى بودن فیض خلا، آن طور که مخالفان غالباً بیان کردهاند، موجب توقف فعالیت انسان نیست. برعکسی فعالیت یک عامل ضروری درستنت اصلاحی است. سرنوشت دارای اثر یک عامل اخلاقی است، زیرا آنها که به وسیله خدا انتخاب شده اند مرهون وفاداریشان نسبت به خدا هستند؛
قسمت ویژه دیگر از تعلیمات کلیسای اصلاحی عبارت است از دکترین این کلیسا در مورد شعایر. چنین تأکید شده است که خدا به شعایر محصور نیست، بلکه سلطانی برتر از وسایل ظاهری فیض است، ولی شعایری که او به انجام آنها فرمان داده است به زندگی عادی کلیسا تعلق دارد.
دکترین اصلاحی تعمیل این مطلب را که تولد تازه نتیجه شعایر است انکار می کند. تعمید کودکان کمتر از هفت سال که به عنوان (اشباع شلل در مسیح» و پذیرش او در کلیسا تفسیر شده، هنوز باقی است.
کلیسای اصلاحی در دکترین عشای ربانی از مفاهیم خالص ستمبلیک (اولریشس سوینگلی» (۱۴۸۴ - ۱۵۳۱) که این شعار را به یک غذای یادبود و اعتراف ایمان به مسیح محدود می کند پیروی نمی کند، کما اینکه حضور جسمانی مسیح را در این شعار آنگونه که دکترین لوتری میگوید و به عنوان نتیجه یک شرکت شفاهی تلقی می کند، نمی پذیرد. الهی دانان اصلاحی راه میانه ای را بین این دو دیدگاه انتخاب می کنند. مسیح در این شعار حقیقتاً حضور دارد، اما با حضور معنوی و تنها مؤمنان هستند که از طریق دریافت این شعار از او تناول می کنند.
در الهیات کلیسای اصلاحی این نکته مورد تأکید قرار گرفته است که حضور مسیح در شام یک «حضور محرک» یا «حضور معنوی» است. آنچه حضار دریافت میکنند عبارت است از «معنویت فداکارانه یا نتایج مرگ مسیح بر فراز صلیب » این شعایر.
  ۵. اساس نامه
یکی دیگر از جنبشهای ویژه کلیسای اصلاحی نظام کلیسای پرسبیتری است. اعتقاد بر این است که تنها یک نظام روحانی یا کشیشی وجود دارد که عبارت است از پرسبیتری. در عهد جدید اسقفها و پرسبیترها یا همسان هستند یا آنها با هم گروهی را تشکیل می دهند که متصدی اجرای کلمه و شعایر باشد. به موجب سنت کلیسای اصلاحی، که براساس تعالیم خود کالوین استوار است، چهار مقام رسمی، که خود خداوندگار ما تأسیس کرده است، وجود دارد: پیشوای روحانی، معلمان، شیوخ و شماسها که هریک دارای میدان فعالیت ویژه ای هستند. وعظ با شفای ارواح و اجرای شعایر کار ویژه کشیشی است، بنابراین افراد غیرروحانی بکلی حق وعظ کردن را ندارند
معلمان همه کسانی هستند که دکترین مسیحیت را تعلیم می دهند، از معلمان مدارس ابتدایی گرفته تا اساتید الهی دان.
شيوخ کالوینی آن دسته از اعضای انجمنهای شهری هستند که با مشورت کشیشها توسط مقامات شهری انتخاب می شوند تا در امور روحانی به آنها کمک کنند. این افراد برای سراسر عمر منصوب نمی شوند، بلکه انتخابشان هرسال تجدید می شود.
وظیفه شماس مراقبت و دستگیری از بینوایان است، ولی هم اکنون غالباً کارهای او به وسیله انجمن کلیسا انجام می شود. شاهد این مدعا که در کلیسا چهار منصب یاد شده وجود دارد از کتاب مقدس عبارت است از افسیان ۱۱:۴، رومیان ۷:۱۲ و قرنتیان اول ۱۲: ۲۸ با حذف منصبهایی از قبیل حواریون، رسولان و مبشران که یا فوق العاده هستند و یا به دوره های سابق تاریخ کلیسا محل وارد می شوند .اساس نامه کلیسای اصلاحی یا براساس شوراست، یا از سوی تعدادی از شوراها که چند کشیش و شیوخ آن را تشکیل می دهند. این شورا عهده دار امور اجرایی و مشورتی است و از سوی نظام کلیسایی به عنوان ناظر تصدی می شود. مقام بعدی عبارت است از مقام پرسبیتری که از کشیشهای ناحیه بزرگتر و یک شیخ از هر ناحیه تشکیل می شود. مقام پرسبیتری، کشیشها را نصب و در صورت لزوم معاف می کند. «شورای مذهبی»" پیکرهای است با قدرت برتر که با قلمرو اسقفی در کلیسای اسقفی در ارتباط است و منطقه بزرگتری را اداره می کند. این کلیسا در مجلس عمومی نماینده دارد و این مجلس هرساله برای وضع قوانین و رسیدگی به امور براساس قانون اساسی کلیسا و قوانین محلی تشکیل می شود. در این مجلس کلیهٔ نمایندگان پرسبیتری اعم از روحانی و غیرروحانی شرکت می کنند. رئیس این مجلس که در بیشتر کلیساهای اصلاحی یک کشیش است ( ناظم)" نامیده می شود. در انجمن کلیسا غیرروحانیان همواره در اکثریت هستند. در پرسبیتری و همچنین در شورای مذهبی و مجلس عمومی تعداد اعضای روحانی و غیرروحانی برابرند، درحالی که در شورای مذهبی بخشهای سویس تعداد غیرروحانیان دو برابر روحانیان است
6. عبادت
سادگی، کلید اصلی راه یافتن به یک کلیسای اصلاحی است. هیچ عکس و صلیبی وجود ندارد، هرچند در برخی از کلیساها (بویژه در کلیسای اسکاتلند) یک علامت صلیب می رود که معمول شود. میز مقدس جایگزین محراب شده است. سکوی وعظ غالباً در کنار دیوار بلند کلیسا، در برابر در ورودی قرار دارد و پنجره های بلند کلیسا مقدار زیادی نور به آن وارد می کند. برداشت عمومی از این ساختمان این است که اختصاص به وعظ کلمه خدا دارد. کشیش در لباس مشکی، بدون ردای سفید یا دیگر لباسهای ویژه مراسم عشای ربانی، عبادت را برگزار می کند
شكل عبادتی که کالوین در ژنو برای این کلیسا تهیه کرد از ترجمه عشای ربانی کاتولیک رم است، همراه با اصلاح و تجدیدنظر که توسط «مارتین بوسر » ۱۴۹۱ - ۱۵۵۱ اخذ شده است. به هر حال از آنجا که این عبادت خیلی مختصر شده، و به جایی که اعمال خاص عشای ربانی آغاز می شود پایان می پذیرد، میتواند به عبادت کلمه همراه با دعا شباهت داشته باشد.
در کلیساهای ملی معمولاً یک عشای ربانی متحدالشکل وجود دارد، گرچه این امر به کلیه کلیساهای اصلاحی جهان گسترش نیافته است. قسمتهای اصلی عبادت عادی . روز یکشنبه در کلیساهای اصلاحی قاره ای عبارت است از: از برخوانی ده فرمان و اعتقادنامه حواریون، درسهای طولانی از عهد قدیم و جدید، دعاهایی که گاهی قسمتی از یک مرحله عبادت را تشکیل می دهند ولی بیشتر اوقات با صلاحدید کشیشی تهیه می شوند، وعظ و سرود.
کلیسای والدنسی
 کلیسای والدنسی را بهتر است یک کلیسای خواهر بزرگ برای کلیسای اصلاحی بنامیم تا کلیسای دختر. در عین حال که این کلیسا سخت تحت نفوذ سنت اصلاحی بوده است، تاریخ بی نظیر آن می تواند جداگانه مورد بررسی قرار گیرد. ریشه  این کلیسا را می توان در «جمعیت برادری واعظان انجیلی که به وسیله شخصی غیرروحانی به نام (والدو) (متوفی ۱۲۱۸) تأسیس شد و از سوی میمورمی شورای «لتران» در ۱۱۷۹ م. تحریم شد، جستوجو کرد. آنها خود را «بینوایان» یا «بینوایان ليون نامیدند. ولی بزودی به نام «والدنسی ها» شهرت یافتند.
والدنسی ها خود را به عنوان یک کلیسای جداگانه، که اصول اساسی آن فقر و قرائت کتاب مقدس بود، سازمان دادند. کتاب مقدس را به زبان بومی ترجمه کردند و بر واعظان لازم بود که مقدار زیادی از فقرات کتاب مقدس را حفظ کنند. این نهضت مقام پاپی و تعدادی از دکترینهای کاتولیک رم را از قبیل عقیده به عالم برزخ و برگزاری عشای ربانی خصوصی برای مردگان، انکار کرد. مقامات سه گانه اسقفی، کشیشی و شماسی ابقا شد ولی تعداد شعایر به سه شعار تعمید، توبه و عشای ربانی تقلیل یافت.والد نسیهای قرون وسطا غالباً به عنوان پیشگامان اصلاحات به شمار آمده اند.
به هر حال تقدس آنها از نوع تقدس قرون وسطایی بود. آنها مسیحیت را بیشتر به عنوان قانون مسیح تفسیر کرده اند تا پیام فیض خدا برای انسان گنه کار، بکارت و روزه با روش قرون وسطایی اش مورد تأکید قرار گرفته و در تعلیمات آنها جایی برای این عقیده که استخلاص و تبرئه به وسیلهٔ ایمان حاصل می شود وجود ندارد. والد نسیها علی رغم این تفاوتهای مهم طبعاً پیوند خود را با نهضت جدید احساس کردند. پیکره اصلی آن بشدت تحت نفوذ اصلاحات ژنو قرار گرفته بود؛ به خصوص از طریق ارتباطشان با گیوم فارل
هیچ یک از دیگر کلیساهای مشابه غربی دچار شکنجه های وارد بر این کلیسا نشد.
این شکنجه ها از قرون وسطا شروع شد و تا دوران اصلاحات و سرتاسر قرن هفدهم ادامه داشت. در نتیجه والد نسیها در همه جا منقرض شدند، بجز در دره های آلپ که در آنجا چند هزار نفری زندگی می کردند که برخی فرانسوی زبان و بقیه ایتالیایی زبان بودند به کلیسای کاتولیک رم وادار کند. هنگامی که ناپلئون در ۱۷۹۸ م. دره های آلپ را فتح کرد به والدنسی ها حقوقی برابر با حقوق کاتولیک های رم اعطا شد، گرچه این امتیاز در سال ۱۸۱۴، در دوران استبدادی که پس از سقوط ناپلئون پیش آمد از آنها پس گرفته شد. پس از سال ۱۸۴۸ آنها در شمال ایتالیا از آزادی کامل مذهبی بهره مند شدند. در ایتالیای جدید که پس از سال ۱۸۷۰ بنیانگذاری شد، اصل آزادی جهانی به رسمیت شناخته شد و بعد از این والدنسی ها حتی قادر به شروع تبلیغات مذهبی در رم نیز بودند.
امروزه کلیسای والدنسی یک بنیاد صرفاً ایتالیایی است که اصل آن در دره های آلپ با شهرک تورپلایسی نزدیک مرز فرانسه به عنوان مرکز قدیمی ان) قرار دارد، ولی در لومباردی، رم و حتی در سیسیل نیز گسترش یافته است. مرکز روشنگری کلیسای والدنسی یک مکتب الهیات است که در ۱۸۵۵ م. در تورپلایس تأسیس شد و ابتدا به فلورنس  و سرانجام در ۱۹۲۲ م. به رم منتقل شد
پیوریتانیسم به عنوان زمینه پیدایش گروههای مذهبی جدید
تفسیر و تجزیه و تحلیل اصلاحی مسیحیت زمینه مساعدی را برای رشد نهضتهای مذهبی جدید فراهم ساخت. این امر تا حدودی مرهون تأکید خاصی است که روی مأخذیت کتاب مقدسی شده است که سبب پیدایش شعایری از قبیل «جماعتهای وابسته به کتاب مقدس» و «تعمید براساس کتاب مقدس» در میان مردم و اجتماعات جدید شد. ولی مهمترین عامل عبارت است از تفسیر عادات و رسوم اصلاحی که در پوریتانیسم انگلیسی یافت شده است.پوریتانیسم یک سیستم دکترینی نیست ولی نوعی تقدس است که در خلال قرن شانزدهم در انگلستان پدید آمده است. این مکتب ابتدا در ۱۵۵۹ م. در شکل یک اعتراض برضد تعیین لباسهای رسمی برای روحانیان و دیگر آداب و رسومی که در مراسم عشای ربانی کلیسای انگلستان وجود داشت، پا گرفت. در اواخر قرن شانزدهم مسئله نظام کلیسایی مطرح شد.
ویژگی پوریتانیسم در اصل از یک شکل خاص دکترینی تشکیل نشده بود. آنها کالونیست بودند و روی دکترینهای گناه اصلی، تباهی مطلق، استخلاص و تبرئه به وسیله ایمان و سرنوشت تأکید داشتند، ولی اکثر این بینشها را که به وسیله لوتری ها و کالونیست های قاره ای تقسیم شده بود با نمونه های مختلف زندگی درآمیختند.
این وضع مذهبی به طور قطع غیر شعاری و ضد تأسیسی است. شخص مسیحی بتنهایی در پیشگاه خدای قادر می ایستد و نمیتواند به هیچ شعار یا کلیسای تأسیسی متکی باشد. او کاملا به فیض خدا تکیه دارد، ولی این امر با هیچ تشریفات شعاری پیوند ندارد. از این رو شعار توبه مثلاً در پوریتانیسم وجود ندارد، زیرا کشیش مرجعی برای بخشش گناهان، از طریق منصب خود، نیست. عشای ربانی ویژگی خود را به عنوان وسیله ای برای فیض از دست می دهد و به وثیقه ای جدی که توسط مؤمنان برای آنها اخذ شده تبدیل می شود
پوریتانیسم یک مذهب «کلمه خدا» ست. این مذهب تنها کتاب مقدس را بدون هرگونه سنت کلیسایی یا اصول ایمانی اخذ می کند
پوريتانيسم همچنین مذهب اراده و اختیار و اعمال اخلاقی است. اراده منظم و ملهم، و فعالیت، جوهر آن را تشکیل می دهد. جدیت و اشتیاق شدید، کمرهای بسته و چراغهای روشن در قلب آن جای دارد. این مذهب به خاطر نظم و خودداری و به عبارت مختصرتر به خاطر زندگی زاهدانه اش به طور ویژهای ممتاز است
راه حل «انکار دنیا از طریق ترک آن» با طبیعت این مذهب بیگانه است. تنها راهی که پوریتانیسم می تواند آن را به رسمیت بشناسد عبارت است از انکار لذات دنیوری یا آنچه جامعه شناسی آلمانی ((ماکس وبر» (۱۸۶۴ - ۱۹۲۰) به عنوان (زاهد در زندگی دنیوی» تفسیر کرده است.) ( این نهضت را بخوبی می توان از طریق اثر فداکارانه معروفش به نام پیشروی زائر از «جان بنیان» ۱۶۲۸ - ۱۶۸۸ مورد بررسی قرار داد.
دیدگاه عقیدتی این کتاب نوعی پروتستانتیسم مبتذل است که به شدت کاتولیک ضدیت دارد و جنبه مشخص دیگری ندارد ،ولی ثبات قدم، تحمل، اراده و اختیار، و حتی اراده و اختیار اکید و شدید از او خواسته شده است.پوریتانیسم دارای انعکاس گسترده ای در تاریخ است. این مذهب عامل مهمی در تشکیل دمکراسی مدرن بوده است که ریشه های مسیحی آن از میان پوریتانیسم انگلیسی عبور میکند. تحقیقات اخیر تأیید کرده است که پوریتانیسم تا حدود زیادی زمینه ای بود که کاپیتالیسیم در زمینه اقتصادی از آن پدید آمد. تلاش و کوشش پوریتانیسسم موجب سرمایه گذاری در زمینه های بازرگانی و صنعتی شد.
یکی از عوامل مهمتر در ارتباطات جدید، پیدایش کلیساهای مدرن در پی انشعابات است. پوریتانیسم رادیکال، محصول تفسیری است که آنها در زمینه نظام کلیسایی و اجرای شعایر از مسیحیت دارند.
هرچند این نهضت در عین حال عکس العمل روشنی برضد دکترین غم افزا و تیره انسان و راه سنتی زندگی انسان در مکتب پوریتانی داشته است. این یکی از مهمترین منابع متدیسم قرن هیجدهم است که بشدت با روح پوریتانی «ریاضت و زهد در زندگی دنیا» آشکار شده است. سرانجام همانگونه که مقتضای احیای مذهبی متدیست بود، پوریتانیسم به «نهضت مقدس» تبدیل شد که مایه اصلی عید پنجاهه یا عید گلریزان قرن بیستم و منشأ پیدایش فرقه های مذهبی بود.
چنین نبود که همه این کلیساها نتیجه نارضاییهای دکترینی باشد. کما اینکه (بجز کنگرگشنالیسم) بقیه کلیساها محصول مسئله نظام کلیسایی نبودند. نیروی برانگیزاننده آنها بیشتر تفسیر ویژه ای بود که از طریقه زندگی مسیحی داشتند و در پرتو همین امر است که ویژگی ممتاز آنها را می توان شناخت.
                                                      فصل یازدهم
                                       کلیسای متدیست 
۱. ریشه و تاریخ
کلیسای متدیست در نتیجه احیای مذهبی بزرگی، که به وسیله «جان وسلی» (۱۷۹۱-۱۷۰۳) و همکارانش در انگلستان پایه گذاری شد، به وجود آمد. خود وسلی فرزند یک کشیش محلی در لینکلن شایر بود که به آکسفورد راه یافت و در آنجا به باشگاه مقدس پیوست
قوانین سخت زندگی این گروه سبب شد که نام متدیست ها بر آنها گذاشته شود
حوادث تاریخی چندی بعد به تأسیس متدیسم به عنوان یک کلیسای جداگانه منجر شد و این طرحی بود که میتوان گفت در ۱۷۸۴ م. تکمیل شد. برای این جدایی ممکن است سه دلیل ذکر شود. تجدید نظرهای مذهبی عموماً در میان آنها بذر جدایی افشاند و متدیسم هم از این قاعده مستثنا نبود. این نهضت از سوی روحانیان کلیسای تأسیسی که تمایل اندکی به همکاری از خود نشان داده بودند بسردی مورد استقبال قرار گرفت
از سال ۱۷۳۹ پیروان جان وسلی در یک انجمن متشکل شدند تا زندگی روحانی را در کلیسای انگلستان ترویج کنند. به طورکلی، انجمنهای متحده دست به تشکیل انجمنهای تبلیغی خانگی در سراسر کشور زدند عنوان «کلیسای متدیست» هرگز مورد تأیید خود جان وسلی نبود، ولی از سال ۱۷۵۹ همکاران او «جان فلچر» (۱۷۲۹ - ۱۷۸۵) و «وینسنت پرونت» " (۱۶۹۳ - ۱۷۸۵) آن را به کار گرفتند.
در ۱۷۸۴ م. جامعه متدیست به عنوان یک شخصیت حقوقی شناخته شد. در سند رسمی اظهاریه، کلیه کلیساهای کوچک و میتینگ های متدیست چشم امید و اعتمادشان را به فایدهٔ این سازمان دوخته بودند و کنفرانس آن که همه ساله برگزار می شد به عنوان پیکرهای که می توانست از سوی آن فعالیت کند در نظر گرفته شده بود. در اینجا اعضای آن تحت عنوان «مردم موسوم به متدیست» تفسیر شده اند.
متدیستهای امریکا مانند کلیهٔ متدیست هایی که در خارج زندگی میکردند تحت قلمرو اسقف لندن بودند.
هنگام مرگ و سلی، در ۱۷۹۱م. انجمنهای متدیست در انگلستان صد و سی و پنج هزار نفر عضو داشتند. بسیاری از آنها هنوز خود را اعضای سابق کلیسای انگلستان میدانند، ولی برای دیگران پیوستگی به متدیسم مستلزم این است که برای آن اولویتی ماورای وفاداری به سایر مذاهب قایل شوند. در اینجا بعداً این مسئله مطرح شد که آیا در کلیساهای کوچک متدیست باید عبادات همزمان با کلیساهای محلی، و در صورت امکان هماهنگ با آنها، برگزار شود و اینکه آیا کلیسای متدیست باید عبادت عشای ربانی خود را برگزار کند؟ راه حلهایی پیشنهاد شده بود (که به طرح آرامش معروف شده) و به تصویب کنفرانس سال ۱۷۹۵ رسیده بود.
تاریخ متدیسم انگلستان در خلال قرنهای نوزده و بیست پر است از نهضتهای احیای مذهبی و گسترش تشکیلات کلیسایی، ولی این ویژگی را هم دارد که در آن دوره بارها اتحادها گسسته و مجدداً پیوسته اند. )
مهمترین کلیساهای جدا شده عبارت بودند از اتحادیه جدید متدیست (۱۷۹۷)، کلیسای متدیستهای قدیم ۱۸۰۷، که توسط واعظی، که به خاطر برگزار کردن «میتینگ های زیر چادر تکفیر شد، پس از شکل گرفتن روشهای احیای مذهبی امریکا تأسیس شد، و مسیحیان پیرو کتاب مقدس (۱۸۱۵) که آن هم از طریق فعالیتهای و عظی غیرمنظم پدید آمد.
یک پیکره بزرگتر «کلیساهای متدیست متحده آزاد» (۱۸۵۷) که خود محصول اتحاد میان دو نهضت قدیمی تر، یعنی «انجمن متدیست طرفداران وسلی» و «اصلاح گران طرفدار وسلی» بود در یک اصل اساسی با این دو کلیسا تفاوت داشت. از سال ۱۸۸۱ تمایلی که برای اتحاد مجدد وجود داشت به برگزاری کنفرانسهای روحانی متدیست هر ده سال یک بار منجر شد. در ۱۹۰۷ م. سه کلیسای متدیست در انگلستان متحد شدند و «کلیسای متحد متدیست» را تشکیل دادند و بار دیگر در ۱۹۳۲ م. با متدیست های طرفدار وسلی و متدیست های قدیم متحد شدند و «کلیسای متدیست» را تشکیل دادند.
در ۱۷۸۴ م. متدیستهای امریکا «کلیسای اسقفی متدیست» را تشکیل دادند که هم در ایالات جنوبی و هم در سرزمینهای جلیل غربی که تازگی در آن اقامت کرده بودند گسترش سریعی یافت.
در نتیجه این اصلاحات و احیاهای مذهبی، و در نتیجه همکاری متدیسم با دیگر کلیساهای انجیلی، روح متدیسم، دیگر مذاهب پروتستانی امریکا را حیات بخشید. در میان عواملی که موجب نفوذ متدیسم شد می توان اینها را نام برد: شرکت فعالانه غیرروحانیان در کار کلیسا، تمایل به کوچک شمردن اختلافات دکترینی، مبارزات طرفداران احیای مذهبی، اصرار و پافشاری روی تغییر مذهب ناگهانی، و تأکید شدید روی تقدیس و تطهیر شخصی. به هر حال مشاجرات، هم در مسائل اساسی و هم در موضوع بردگی به گسیختگیهایی در زندگی کلیسای متدیست در امریکا منجر شد.
یک نهضت برای تجدید اتحاد به پیوستن سه کلیسای بزرگ متدیست در امریکا جنوب در سال ۱۹۳۹ تحت عنوان «کلیسای متدیست» تشکیل شد.
2. تحولات و حقایق آماری
اصلاحات متدیست در طول زندگی خود وسلی به ایرلند و کانادا راه یافت. درحالی که کلیسای متدیست ایرلند هرگز به مقدار قابل ملاحظه ای گسترش نیافته بود، در کانادا همواره نقش مهمی در زندگی آن کشور داشته و در ۱۹۲۵ م. یکی از پایه های شکل دهنده «کلیسای متحد کانادا» بود متدیست ها نخستین کسانی بودند که انجیل را در استرالیا پس از استعمارش در پایان قرن هیجدهم وعظ کردند. در فرانسه جماعت کوچکی از متدیستها وجود داشت که اخیراً با کلیسای اصلاحی متحد شده بود. یک نقش نسبتاً مهمتر را این نهضت در ایتالیا ایفا کرد که تا حدود زیادی مرهون فعالیت تعداد کمی از دیگر کلیساهای انجیلی بود. در اینجا اتحاد با والدنسی ها مورد بحث بود.
با در نظر گرفتن امتیاز دو نوع از عضویت در متدیسم، مشکل می توان تعداد مجموع اعضای این کلیسا را به دست داد. گروهی متدیست به معنی واقعی کلمه هستند و گروه دیگر اعضای مقدماتی این کلیسایند. گروه اول پیمان تعمیدی خود را برابر حضار کلیسا تثبیت کردند و تبعیت خود را نسبت به دکترین و دستورهای کلیسا اعلام داشتند، گروه دوم شامل کودکانی است که در کلیسای متدیست تعمید یافته بودند و همچنین کسانی که تقاضای عضویت کرده اند و در مرحله آزمایش قرار دارند. در عمل، محاسبه ای که می شد شامل گروهی بود که به عنوان «پیروان» معروف بودند و نیز به «کلیه کسانی که با کلیسا و ساندی اسکول در ارتباطند، چه منسوبان و چه پیروان شخصی» تفسیر می شد.
۳. ویژگیهای کلیسای متدیست
در ترکیب دکترین، عبادت، تشکیلات و آداب و رسوم در کلیسای متدیست بدون شک چهارمی از سه امر دیگر بیشتر جلوه دارد. کلید آن عبارت است از زندگی آگاهانه در خدا. شرح ویژگیهای این کلیسا در پرسشنامه های مذهبی متدیست، درحالی که مانند اصل انگلیکان براساس تعریف لوتری قرار دارد، با ضمیمه کردن این مطلب که مخصوصاً در اول قرار گرفته، به تفصیل آمده است: «این امر باید به وسیله ایمان و پرهیزکاری مؤمنان، وعظ کلمه خدا، و انجام کامل شعایر براساس مقررات خدا مورد شناسایی قرار گیرد.»
کلیسای متدیست دارای نشانه هایی است که براساس آنها این کلیسا را در زمره کلیساهایی قرار می دهد که بر روی زیربنای پارسایی استوارند.
در کلیسای متدیست همچنین عناصری از تصوف، که زمینه ای نیرومند از پوریتان است، و نشانه هایی از نفوذ کلیسای لوتری و مراوی وجود دارد.
1-               میراث متدیسم از انگلیکان را می توان در عبادت عمومی آن مشاهده کرد
2-               در آداب و رسوم متدیسم یک عنصر پوریتانی قابل ذکر است و آن عبارت است از شکل فعالی از مسیحیت که مستلزم چشم پوشی از مادیات و دنیاپرستی است.
 
یک نمونه کلاسیک از این آداب و رسوم پوریتانی به طور قابل ملاحظه ای به نمای خارجی عملی آن شباهت دارد و اشتیاق زیاد به درون بینی نفسانی که برخاسته از آزمایشهای عملی زندگی روزانه است ممکن است از قواعد عمومی اجتماعات متدیست انتزاع شوند که به سال ۱۷۴۳ برمیگردد.
نخست از طریق دوری از آسیب و صدمه رسانی، اجتناب از هر نوع کار ناپسند - بویژه کارهای ناپسند معمولی ثانیاً از طریق انجام اعمال نیک، به وسیله ترحم در همه موارد و با حال نیرومندی، همانگونه که فرصت دارند کار نیک را از هر نوع ممکن انجام دهند
ثالثاً دستورهای خدا را انجام دهد. اینها عبادت عمومی خدا هستند؛ عبادت کلمه، با خواندن و تفسیر کردن، شام خداوندگار، دعای خصوصی و خانوادگی، تحقیق در کتابهای مقدس، و روزه، یا پرهیز این بود شکل ظاهری آداب و رسوم متدیست. روح درونی آن که تمایل به رهایی از خشم و غضب، نجات از گناه، و اشتیاق به تقدس است در سرودهای متدیست یافت می شود.
نفوذ مراویان را میتوان در تأکید خاص روی زندگی مشترک و کنترل دوطرفه ای یافت که در هریک از اعضا نسبت به یکدیگر اعمال شده است
در عین حال کلیسای متدیست با مراویانیسم در تأکیدش روی فعالیت مسیحی و تقدیس شخصی عمیقاً تفاوت دارد.
4.در متدیسم یک ویژگی لوتری به طور رسمی بیان شده و آن مرهون تأثیر نوشته های لوتر روی خود وسلی است. وسلی نه تنها دکترین استخلاص و تبرئه به وسیله ایمان را برای همعصران و هم سالان خود احیا کرد و جان تازه بخشید بلکه همچنین آن را به عنوان نقطه قاطعی در تفسیر متدیسم از مسیحیت تلقی کرد. وسلی نیز مانند لوتر دکترین اطمینان به نجات را مورد تأکید قرار داد ولی در اینجا فرق ویژه ای پدید میآید، زیرا اطمینان به نجات در متدیسم از عمل برمیخیزد و نه از ایمان تنها. متدیسم به درونگرایی ورلوترنیسم به برونگرایی تمایل دارد.
متدیسم همچنین در دکترین تقدیس با لوترنیسم تفاوت دارد. این دومین نقطهٔ مرکزی تعالیم کلیسای متدیست است. وسلی خود همواره اظهار می داشت که هدف متدیسم تبلیغ از «تقدیس مطابق با متن کتاب مقدسی» است. دکترین تقدیس کامل، میراث بزرگ «مردمی بود که متدیست ها خوانده شدند.»
تقدیس به عنوان مرحله ای که به دنبال آن تغییر کیش پدید می آید به شمار رفته است.
یکی از جنبههای خاص متدیسم عبارت است از اینکه رسیدن به تکامل مسیحی در این جهان قابل توجیه است. این بدان معنی نیست که انسان می تواند به بی گناهی مطلق دست یابد، بلکه تنها رسیدن به مرحله ای است که از سوی او نسبت به دستورهای خدا هیچگونه نقض و مخالفتی صورت نخواهد گرفت.
نظر کلیسای متدیست درباره تقدیس (برخلاف نظر معترضان و مخالفان) بسادگی به عنوان یک دکترین تلقی شده است.
بر اساس متدیسم را میتوان در یک فراز کوتاه خلاصه کرد: «مذهب آزمایشی» که پیروان را به سوی «تقدیس مطابق با متن کتاب مقدسی» رهبری میکند.
۴. دکترین (اصول اعتقادی)
کلیسای متدیست متون مقدس را (که به کتابهای قانونی محدود است) به عنوان قانون اصلی ایمان و زندگی تلقی می کند .علاوه بر متون مقدس معیارهای اصول اعتقادی معینی نیز وجود دارد. از جمله این معیارها (در متدیسم بریتانیا) «اعتقادنامه های تاریخی» و مدارک قانونی معینی است که در ردیف متون مقدس قرار ندارند ولی به عنوان چیزهایی که در بردارنده اصول این کلیسا هستند، تلقی می شوند. اینها مدارک سهگانه ای هستند که از قلم خود «جان وسلی» تراوش کرده اند: ۱. اصول بیست و پنجگانه سال ۱۷۸۴ که اختصار اصول سی و نه گانه است. ۲. یادداشتهایی در عهد جدید، ۱۷۵۵ م. ۳. گفتارهای چهل و چهارگانه معروف به «مواعظ استاندارد». در متدیسم بریتانیا تنها دوتای اخیر دارای چنین موقعیتی هستند.
این اسناد و مدارک در مفهوم شرعی «اصول ایمان» نیستند. در تدوین جزئیات قانون کلیسای متدیست امریکا، اصول ایمان هرگز تعیین نشده اند.
در اصول بیست و پنجگانه، عناصر ویژه ای از کاتولیک از منبع انگلیکانی شان حذف شد. وسلی اصلی مربوط به «رفتن مسیح به دوزخ » و «سه اعتقادنامه» (اصل ۳ و ۸) را از اصول بیست و پنجگانه حذف کرد. او همچنین اصل ۲۰ و ۲۱ را دربارهٔ «مأخذیت کلیسا» و «مأخذیت شوراهای عمومی» حذف کرد و شاید بدین جهت که این اصول با هدف پروتستانی هماهنگی نداشتند. اصل ۲۶ دربارهٔ «بی ارزشی کشیشها، که مانع نفوذ شعایر نمی شود» نیز حذف شد.
وسلی همچنین برخلاف کالوین، اصلی ۱۷ را که درباره جبر و اختیار است حذف کرد. اصول و فرازهای مربوط به تشکیلات انگلیکان نیز حذف شد. ( در نتیجه در متن تجدید نظر شدهٔ این اصول توسط وسلی یک باره رنگ کاتولیکی و کالوینی آن کاهش یافت. این، اصول اعتقادی مشترک پروتستانیسم را بدون ایجاد نظمی در سنتهای کلاسیک آن در بر میگیرد. ویژگی این اصول به اختصار بیان شده و در آنها به دکترین نجات و مفاهیم آن تمرکز داده شده است.
۵. قانونگذاری و تشکیلات
از کلیسای متدیست از آغاز، نسبت به سازمان و نظام اهمیت زیادی قایل شده بود و یک سیستم تدوین قانون با توجه به جزئیات و بدون رعایت توازن بین کلیساهای تبشیری به وجود آورده بود. برای متدیسم بریتانیا این مطلب «در تهیه قانون اساسی و نظام کلیسای متدیست» مجسم شده است درحالی که اسناد مربوط در کلیسای متليست امریکا با عنوان «دکترینها و نظام کلیسای متدیست) مشخص شده است.
تشکیلات متدیسم امریکا با کلیساهای دختر آن در اروپا هماهنگی زیادی دارند.
ר. عبادت
هنگامی که وسلی کتاب دعای عمومی را برای متودیستهای آمریکا مورد تجدید نظر قرار داد آن را به مقدار قابل ملاحظهای در قسمت عشای ربانی خلاصه کرد. او بسیاری از قسمتهای مزامیر عهد عتیق را به طورکلی یا فرازهایی از آن را که «اظهار آن از دهان یک گروه مسیحی بسیار ناشایست است)) حذف کرد. او بعدها تجدیدنظر مشابهی برای متدیست های امریکا به عمل آورد.) (شکل کنونی عبادت صبحگاهی در کتاب مقامات رسمی متدیستهای بریتانیا، تنها در نکات جزئی با عبادت صبحگاهی انگلیکان تفاوت دارد.
در خلال مبارزات اصلاح طلبانه طرفداران احیای مذهبی در امریکا، عشای ربانی وسلی غیرقابل پذیرش اعلام شد. رهبران این نهضت بی میلی خود را نسبت به هر نوع دعای تنظیم شده اظهار کردند و عبادت الهی به صورت اجتماعات مخصوص برای وعظ و دعاهای فیالبداهه درآمد
شكل معمول عبادت متدیست در حال حاضر نمایشگر ترکیبی است از یک ثبات معین در عشای ربانیبا دعاهای فیالبداهه و فقراتی از کتاب مقدسی که یا به دلخواه انتخاب شده اند و یا از صورت آیاتی که سالانه در کلیسا خوانده می شود، در صورت تمایل کشیش برگزیده شده اند. این استفاده معمولی تر نمایشگر تحول قابل ملاحظه ای از نمونه اصلی انگلیکان است.
آداب مخصوص عشای ربانی همچنین نشان دهنده پیوستگی شدید به انگلیکان است. کلیسای متدیست کلیه مسیحیان را قطع نظر از خصوصیات و طبقه شان به شرکت در مراسم دعوت میکند. متدیسم همواره مالک دو سنت بوده است یکی غیرلیتورگی و دیگری سنتی که برای شکلهای معین عبادت ارزش قایل است.

Template Design:Afzadi