کار و کوشش در قرآن کریم
يكى از مسايل مهم بررسى ارزش كار از نظر قرآن است، تا از اين طريق پايه اعتراض گروهى كه فكر مى كنند مساله كار در اسلام مورد عنايت قرار نگرفته است روشن گردد.
آيات قرآن را در اين مورد مى توان به چند گروه تقسيم كرد كه به آن ها اشاره مى كنيم:
۱- آياتى كه يادآور مى شود كه سعادت اخروى انسان در گرو كار و كوشش در اين جهان است مانند:
براى انسان جز سعى و كوششى كه انجام داده است چيزى نمى ماند و به زودى نتيجه كار او ديده مى شود. (نجم/۳۹)
باز مى فرمايد:
روزى كه انسان كوشش هاى خود را به ياد مى آورد. (نازعات/۳۵(
از ديدگاه قرآن هر كار و كوشش نمى تواند براى انسان سعادت آفرين باشد، كار سعادت آفرين كارى است كه محرك انسان براى كار هوى و هوس او نباشد و انگيزه الهى و انديشه خدمت به نوع محرك او باشد و در غير اين صورت مشمول ايده ياد شده زير خواهد بود.
آنان كه كوششان در اين جهان گم و نابود شد و مى انديشند كه كار نيك انجام مى دهند (كهف/۱۰۴(
۲-آياتى كه ايمان و كار نيك را به هم عطف كرده و ثمربخش بودن هر كدام را منوط وجود ديگرى مى داند، و از اين طريق به مدعيان ايمان پيراسته از عمل نيك، هشدار مى دهد كه درخت ايمان بى ثمر نخواهد بود و ايمان بى عمل گواه بر خشك شدن شجره ايمان است و در قرآن متجاوز از شصت مورد، ايمان و عمل صالح كنار هم آمده و اين پيوند در آيه ياد شده در زير به روشنى به چشم مى خورد:
»آن كس كه به خدا و روز ديگر ايمان آورد، و عمل صالح انجام دهد براى او پاداشى است نزد پروردگار خودش.» (بقره/۶۲(
مجموعه اين آيات مى رساند كه ايمان و شناخت، تكليف آفرين و وظيفه خيز است، در حالى كه عمل بدون شناخت و معرفت، كاملا بى نتيجه مى باشد.
آياتى كه يادآور مى شود نيل به درجات اخروى و طى مراحل ترقى در سراى ديگر در گرو كار و كوشش است، چنانكه مى فرمايد:
»براى هر فردى درجه اى به مقدار كارى است كه انجام داده است.» (انعام/۱۳۲(
در برخى از آيات نيل به درجات بالا را، معلول ايمان و معرفت انسان مى داند چنانكه مى فرمايد:
»خداوند كسانى را از شما كه ايمان آورده اند و افرادى را كه داراى علم و دانش هستند بالا مى برد و درجاتى به آن مى بخشد.» (مجادله/۱۱(
به حكم آيه نخست، ارتفاع درجه در سايه عمل، و به حكم آيه دوم، رفعت منوط بر ايمان و علم است، نتيجه جمع ميان مضمون دو آيه اين است كه انسان در سايه سه عنصرى به نام معرفت و شناخت، ايمان و تسليم و كار و كوشش به درجاتى نايل مى گردد.
در حالى كه اين سه عنصر به هم ارتباط و پيوند كامل دارد، ولى در يكديگر نيز موثر مى باشد، رسوخ ايمان و قرونى آن در سايه تداوم كار و كوشش است كه به ايمان دوام و استحكام و قرونى بيشتر مى بخشد و در قرآن به اين قسمت نيز اشاره شده است آن جا كه مى فرمايد:
»آنان كه ايمان آورده اند و عمل نيك انجام داده اند، خداى آنان آن ها را هدايت مى كند.» (يونس/۹(
۴- آياتى كه محبوبيت اجتماعى افراد را منوط به انجام عمل صالح مى داند كه عمل آنان از روى ايمان به خدا سرچشمه مى گيرد چنانچه مى فرمايد:
»آنان كه ايمان آورده اند و عمل صالح انجام داده اند، خداى رحمان براى آنان محبتى در دل مردم قرار مى دهد.» (مريم/۹۶(
گروهى كه مى خواهند، با شعار و سخن پراكنى، علاقه و مهر توده ها را به سوى خود جلب كنند، سخت در اشتباهند اين گروه بايد بدانند كه عامل اصيل محبت ايمان و عمل صالح است.
۵- آياتى كه مى رساند كه كار و كوشش انسان در جهان ديگر، با لباس مناسب آن جهان ظاهر مى گردد و قسمتى از پاداش اخروى جز بازگردانيدن خود عمل به خود انسان چيزى نيست چنانكه مى فرمايد:
»روزى كه هر انسانى آنچه را انجام داده است در برابر خود حاضر و آماده مى بيند.» (آل عمران/۳۰(
تشويق به كار و نكوهش تنبلى
اسلام، دين كار و كوشش است و به رغم تبليغاتى كه گاهى از جانب مخالفان اسلام درباره تشويق روحيه دنياگريزى و ترغيب به آخرت گرايى در اين دين مى شود و گريز از كار و كوشش را از نتايج اين نگرش در ميان مسلمانان مى دانند، منابع دينى ما پر از رواياتى است كه بر اين امر تاكيد فراوان كرده و آن را از بهترين و ارزشمندترين عبادت ها شمرده است.
در آيه اى از قرآن مجيد، آفرينش روز و روشنايى آن را براى تامين معاش ذكر كرده است: (وجعلنا النهار معاشا) (نبا/۱۱(
روز را براى كسب روزى معيشت قرار داديمدر آيه اى ديگر، ضمن بيان پاره اى از نعمت هاى الهى، استفاده از آن ها را در سايه كار دانسته است.
و در آن زمين باغ هايى از درختان خرما و تاك قرار داديم و چشمه ها در آن روان كرديم تا از ميوه آن و كاركرد دست هاى خودشان بخورند. آيا باز هم سپاس نمى گزارند؟ (يس/۳۵و۳۴(
اهميت دادن به كيفيت كار
در دين اسلام، كيفيت كار، همواره اهميت بيشترى از كميت آن دارد، به طورى كه حتى در عبادات و امور معنوى نيز برخلاف تصور بعضى، به فراوانى عبادت دعوت نشده بلكه بر انجام نيكوى آن ها تاكيد شده است، چنانكه در قرآن كريم مى خوانيم:
»آنان كه به خدا ايمان آوردند و عمل شايسته انجام دادند، بى شك ما پاداش نيكوكاران را از بين نخواهيم برد.» (كهف/۳۰(
در آيه ديگرى، هدف از آفرينش زندگانى و مرگ چنين معرفى شده است كه كدام يك از انسان ها اعمال شايسته ترى انجام مى دهد. (ملك/۲(
حضرت امام على (ع) ارزش هر انسانى را متناسب با كارهاى شايسته او مى داند و مى فرمايد:
دقت در كارهاى دنيايى و كوشش براى انجام شايسته آن ها نيز در رفتار و گفتار معصومان به چشم مى خورد.
پيامبر گرامى اسلام در اين باره فرمود:
»كارتان را استوار و محكم انجام دهيد.» (سفينه البحار/ج۲/ص۲۷۸(
آسيب شناسى كار و تلاش
انسان دين باور وظيفه دارد به عمران و آبادى زمين بپردازد (هود/۶۱(
و به اين وسيله بر بسيارى از خواسته هاى خويش نايل آيد. (اعراف/۱۰)
يكى از مهم ترين اهرم ها در اين راستا كار و تلاش سازنده است (يس۳۵ و۳۴). كار و تلاش در فرهنگ دين ضرورتى است اجتناب ناپذير (الحياه ۱/۳۲۹) كه همه لحظات زندگى را دربرمى گيرد (الحياه۵/۳۱۸)خداوند از انسان بيكار بيزار و روگردان است. (الحياه۵/۳۳۴) در رهنمودهاى دينى، فردى كه براى تامين نيازهاى خود تلاش نمى كند، مورد لعن قرار گرفته است. (الحياه۵/۳۳۳(
چنين فردى با دين فروشى به حيات خود ادامه مى دهد (الحياه۵/۳۳۲) و زيست انگل وار دارد. (الحياه ۵/۳۵۵(
سستى، تنبلى و بيكارى جامعه را به شدت آسيب پذير مى سازد (الحياه/۳۷۷) و انواع فسادها در آن رواج مى يابد. (الحياه۴/۷۲(
و از علل مهم واپسگرايى است. (الحياه ۴/۳۱۸) عبادتى كه بنيان آن را بيكارگى تشكيل دهد، نوعى كج انديشى دينى تلقى شده است. (الحياه ۵/۳۲۱) دين اجازه نمى دهد انسان در صورت امكان حتى در سخت ترين شرايط از كار و تلاش سازنده دست بكشد و به سوال و تكدى بپردازد. پيامبر اكرم (ص) فرمودند: «اگر انسان ريسمانى بگيرد، پشته اى هيزم را بر دوش كشد و آن را بفروشد و از اين رهگذر نيازهاى خود را برآورد، بسى بهتر است از اين كه از ديگران درخواست كمك كند و با تكدى شخصيت خويش را خدشه دار سازد.» (الحياه ۵/۳۱۶(.
كار و تلاش در سلامت جسمى و روانى انسان نقش بسزايى دارد. (الحياه ۵/۲۹۱) راه بهره مندى انسان از يافته هاى علمى است (الحياه ۱/۳۲۳) و خود زمينه ساز آگاهى به ناشناخته هاست. امام على (ع) در اين مورد مى فرمايند: «به كار بستن يافته هاى علمى بهترين وسيله براى شكوفايى علم و كشف ناشناخته هاست.» (الحياه۱/۱۰۳) سرمايه اى بس گرانبهاست كه پيامبر اكرم (ص) فرمودند: «كار و تلاش، گنج است.» (الحياه ۱/۲۹۱) كه با آن مى توان به اهداف مورد نظر دست يافت. (الحياه ۱/۲۹۳(
و اما، در قرآن از کلمات مترادف و هم معني “کار و تلاش” نيز فراوان ياد شده است: براي مثال: در قرآن از کلمه “عمل” با مشتقاتش 366 و کلمه فعل با مشتقاتش 107 و کلمه جهد با مشتقاتش 41 و کلمه سعي با مشتقاتش 30 مرتبه و کلمه “صنع” با مشتقاتش 30 مرتبه و ... استفاده شده است.
و نيز در قرآن کريم حدود 400 آيه در تشويق به “کار و تلاش” و بيان ارزش و اهميت “کار و تلاش” وارد شده است و همچنين، تعدادي از آيات منور قرآن کريم، درباره مشاغل پيامبران بزرگوار الهي است هرچند مسئويت خطير و اصلي همه پيامبران الهي، هدايت جوامع بشري بوده است و در اين راه با استفاده از شيوه هاي تربيتي ممکن و تحمل رنجهاي طاقت فرسا به تعليم انسانها پرداخته و دلسوزانه وجود خويش را وقف انسانيت نموده اند، اما آنها بر اينکه سربار ديگران نباشند، خود به “کارو فعاليت” مشغول بوده اند تا هم معاش خويش را تامين نمايند و هم ديگران را در اين مسير تشويق به “کار و تلاش” کنند، به همين جهت به مشاغل برخي از آنان اشاره مي شود. براساس برخي از آيات از جمله سوره هود، آيه 37، سوره قصص، آيه 27، سوره انبياء، آيه 80 و ... شغل حضرت نوح(ع) نجاري، شغل حضرت شعيب(ع) شباني و کارگري، شغل حضرت موسي(ع) شباني و کارگري، شغل حضرت داود(ع) زره سازي و آهنگري، شغل حضرت آدم(ع) کشاورزي، شغل حضرت ابراهيم(ع) کشاورزي و دامداري، شغل حضرت ادريس(ع) خياطي، حضرت يعقوب و ايوب(ع) کشاورزي و دامداري، شغل حضرت هود و صالح(ع) تجارت،شغل حضرت سليمان(ع) حصيربافي و حکومت، شغل حضرت عيسي(ع) نجاري و حضرت محمد(ص) تجارت و صيادي و شباني بوده است. باعنايت به آنچه نقل شد، انبياي بزرگوار الهي، براي گذران زندگي و تامين معيشت خويش هرکدام به “شغلي” اشتغال داشته اند و همچنان که گفته شد، قرآن کريم در آيات متعددي انسان را به “کار و کوشش” و “سعي و تلاش” توصيه و تشويق نموده است که در ذيل به تعداد اندکي از آنها اشاره مي شود:
1- ان سعيکم لشتي، که سعي و تلاش شما مختلف است ...
2- و من اراد الاخره و سعي لها سعيها و هو مومن ...
و آن کسي که سراي آخرت را بطلبد و “سعي و کوشش” خود را براي آن انجام دهد، در حالي که ايمان داشته باشد، سعي و تلاش” او (از سوي خدا) پاداش داده خواهد شد.
3- و ان ليس للانسان الاما سعي ...
و اينکه براي انسان بهره اي جز “سعي و کوشش” او نيست و سعيش بزودي ديده مي شود. او به نتيجه اش مي رسد. سپس به او جزاي کافي داده خواهد شد.
4- کل نفس بما کسبت رهينه، هرکس در گروه اعمال خويش است.
5- يوم تجد کل نفس ما عملت من خير محضرا...
روزي که هرکس اعمال نيکي را که انجام داده حاضر مي بيند.
6- و ما التنهم من عملهم من شيء ...
و از عمل آنها چيزي نمي کاهيم و هرکس در گروه اعمال خويش است.
7- کل يوم هو في شان،او هر روز در شان و “کاري” است.
8- فاذا فرغت فانصب، هرگاه از “کاري” فارغ شدي، به “کار” ديگري بپرداز.
9- فاذا قضيت الصلوه فانتشروا في الارض ...
آنگاه که نماز (جمعه) پايان يافت، در پي “کسب وکار” روي زمين پراکنده شويد و از فضل و کرم خداوند نصيب و روزي طلبيد.
10- ان اصحاب الجنته اليوم في شغل فاکهون.
به درستي که اهل بهشت در آن روز در کاري شادي کنان هستند.
11- يا ايها الانسان انک کادح الي ربک کدحا فملاقيه...
اي انسان، به درستي که تو کوشنده اي (باتلاش و کوشش) به سوي پروردگارت مي روي، و او را ملاقات خواهي کرد.
12- من امن بالله و اليوم الاخر و عمل صالحا ...
کسي که به خدا و روز آخرت ايمان آورد و “کار نيک” انجام دهد، پس خوف و اندوهي بر او نخواهد بود.
13- من عمل صالحا من ذکر او انثي و هو مومن ...
هر مرد يا زني “کار شايسته” انجام دهد و مومن نيز باشد پس زندگي و حيات پاکيزه اي به او مي دهيم و به بهتر از آنچه “عمل” کند پاداش مي دهيم.
14- و جعلنا هم ائمه ... و اوحينا اليهم فعل الخيرات ...
آنها را پيشواياني قرار داديم که به فرمان ما هدايت مي کردند و انجام “کارهاي نيک” و ... را به آنها وحي کرديم.
15- والذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا ...
و آنان که در راه ما با جان و مال (تلاش و کوشش) کردند، محققا آنها را به راه هاي خويش هدايت مي کنيم که خداوند هميشه با “نيکوکاران” است.
16- من کان يريد العزه فلله ... و العمل الصالح يرفعه ...
هر که عزت خواهد، عزت يکسره خاص خداست، کلمات پاکيزه به سوي او بالا مي روند و “عمل شايسته” کلام پاکيزه را بالامي برد و کساني که در جهت بدي “عمل” مي کنند، عذابي سخت دارند و نيرنگشان نابودشدني است.
17- من عمل صالحا فلنفسه ...
هرکس “عمل صالحي” انجام دهد به نفع خويشتن انجام داده و هرکس “عمل بدي” انجام دهد، به ضررخويش کرده است و پروردگار تو بر بندگان ستم کننده نيست.
18- الذي خلق الموت و الحيوه ليبلوکم ايکم احسن عملاو هو العزيز الغفور.
او کسي است که مرگ و زندگي را آفريد تا شما را در بوته آزمايش قرار دهد که کدام يک از شما از لحاظ “عمل” نيکوتريد و اوست که صاحب عزت و آمرزنده است.
19- و من يسلم وجهه الي الله و هو محسن ...
هرکس با اخلاص رويش را به سوي خدا کند و “نيکوکار” باشد، پس به تحقيق به دستگيره و ريسماني محکم متمسک شده است.
اندرزهاي لقمان حکيم به فرزندش در رابطه با کار و تلاش
لقمان حکيم که خود از مصلحين بزرگ بشري است و حکمت را خداوند سبحان در قبال تفکر فراوان، عبوديت و بندگي، صفاي باطن، راستي گفتار، پرهيز از بيهوده گويي و حرام به او عنايت کرده است، در پندها و اندرزهاي گهربار خود، گويي نه تنها فرزندش را، بلکه همه ابناي بشر را در طول تاريخ و قرون و عصار پس از خود، مخاطب قرار داده و با انتقال حکمت هاي گرانبها و ارزشمند، آنان را با اسرار و رموز زندگي سالم آشنا ساخته و راه سعادت و کمال را به آنان نشان مي دهد.
و از آن جمله است بيانات و توصيه هاي حکيمانه او در ارتباط با کار و تلاش که متعاقبا به برخي از آنها اشاره مي شود:
لقمان حکيم به پسرش فرمود:
- فرزندم برتو باد که، از انتخاب کاري که توان انجام آن را نداري هرچند پرفايده باشد بگذري.
- فرزندم، (درکارها) ميانه رو باش، نه ممسک و نه اسراف کننده.
- فرزندم، در کارهاي خود کمک مخواه مگر ازکسي که در انجام حاجت و همراهي تو اجرت بگيرد.
- فرزندم، در کارها اضطراب مکن.
- فرزندم، هيچ کاري بي تدبير مکن.
- فرزندم، کار امروز را به فردا ميفکن.
- فرزندم، ناشمرده (نسنجيده) به کار مبر، کار شمرده کن.
- فرزندم، حنظل را خوردم و تلخي آن را چشيدم، اما چيزي را از فقر و ناداري تلخ تر نيافتم.
- فرزندم، با استعانت از کسب حلال بر فقر و ناداري فائق شو، زيرا هرکس مبتلابه فقر شود به سه خصلت مبتلاگردد: خدشه در دينش ايجاد شده و عقلش ضعيف گشته و مروتش برباد مي رود و بالاتر از اين سه، اين است که پيش مردم خوار و خفيف
میتوان آیاتی از قرآن را که مربوط به (کار و تلاش و کوشش )است به چند گروه تقسیم نمود از نمونه های این آیات میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
گروه اول
- آياتى است كه نتيجه بخش بودن ايمان را مشروط به عمل و نتيجه بخش بودن عمل را مشروط به ايمان قرار داده است. مانند: إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ الَّذِينَ هادُوا وَ النَّصارى وَ، الصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ (كسانى كه ايمان به خدا و روز قيامت آورده و عمل صالح انجام مىدهند، پاداش آنان در نزد پروردگارشان مىباشد).
مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً (هر كه از مرد و يا زن عمل صالح انجام بدهد در حالى كه داراى ايمان است، او را با حيات پاكيزهاى زندگى مىبخشيم).
در قرآن مجيد بيش از 60 آيه در اين باب آمده است كه ايمان مقرون با عمل را مطرح نموده، وصول به امتيازات هر يك را مشروط به ديگرى معرفى مىنمايد.
گروه دوم
- آياتى در قرآن وجود دارند كه به جهت اهميت عمل، آن را مورد نظاره الهى معرفى مىكنند، مانند: وَ وُفِّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ ما (و او به كارى كه انجام مىدهند، داناتر است).
إِنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ (قطعا خداوند به كارى كه انجام مىدهيد، بينا است).
در حدود 80 آيه اين موضوع را تأكيد مىكند كه خداوند متعال همه اعمال انسانى را مىبيند و مىداند.
هيچ عاملى براى رشد انسانى نيرومندتر از آن نيست كه بداند همه حركات او تحت نظاره خداوندى است و هر كارى كه مىكند و سخنى كه مىگويد و انديشهاى كه در ذهنش به جريان مىافتد، ثبت و ضبط گشته، سرنوشت آينده ابدى او را تشكيل مىدهند.
كسى كه به چنين اصلى معتقد است، كمترين تعدى به حقوق ديگران نمىكند، هرگز دروغ بر زبانش جارى نمىگردد، سخنى بر ضرر ديگران نمىگويد، حتى انديشههاى خود را هم از گرايش به پليديها محفوظ مىدارد.
گروه سوم
- آياتى است كه ملاك مراحل و درجات رشد را كار و كوشش معرفى مىنمايد. از آن جمله:
وَ لِكُلٍّ دَرَجاتٌ مِمَّا عَمِلُوا
(و براى هر كس با عملى كه انجام مىدهند، درجاتى است) اين گروه هم عظمت كار و كوشش را در حد اعلا قرار مىدهد و ملاك رشد آدمى را مجرد معرفت بيان نمىكند. و با نظر به آيات ديگر كه ايمان و معرفت را هم ملاك مراحل ترقى معرفى مىنمايد،
گروه چهارم
- بعضى از آيات در قرآن مجيد مىگويد: ايمان و عمل صالح موجب افزايش علم و روشنائى انسان مىباشند. از آن جمله: إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ يَهْدِيهِمْ رَبُّهُمْ بِإِيمانِهِمْ«» (آنانكه ايمان آورده و عمل صالح انجام مىدهند، پروردگارشان آنان را با ايمانى كه دارند هدايت مىنمايد).
در اين گروه از آيات يكى از اساسىترين مسائل مربوط به انسان و كار مطرح شده است. اين مسأله عبارت است از اين كه، عمل صحيح و هدفدار عامل افزايش معرفت است.
گروه پنجم
- آياتى است كه محبت را زائيده ايمان و عمل صالح گوشزد مىكند،مانند:
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا
(براى آنانكه ايمان آورند و اعمال صالحه انجام دهند، خداوند محبتى قرار خواهد داد).
عامل محبت اصيل انسانها به يكديگر، ايمان و عمل صالح است.
اگر همه كتب اخلاقى را باز كنيد و ورق بزنيد، جز اين شعار كه «اى انسانها به يكديگر محبت بورزيد» محصولى نخواهيد ديد.
گروه ششم
- بعضى از آيات قرآنى زمينه آفرينش انسان را تلاش جدى و نهائى معرفى مىنمايند.
مانند: لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي كَبَدٍ :(به طور قطع ما انسان را در زمينه تلاش و گلاويزى در كار آفريدهايم).
يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّكَ كادِحٌ إِلى رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقِيهِ (اى انسان تو در حال كوشش حياتى به ديدار خداوندى رهسپار مىشوى).
در اين نوع از آيات، كار و كوشش، هم زمينه آفرينش آدمى معرفى مىشود و هم وسيله و راه به سوى خداوند متعال. براى اهميت تلاش در اين زندگانى، دليلى با اهميتتر از اين گروه آيات در هيچ يك از مكتبهاى بشرى نمىتوان پيدا كرد، زيرا اين گروه هم حركت و كار را عنصرى اساسى در طبيعت انسان معرفى مىكند و هم سرنوشت نهائى او را به كار و كوششى كه كرده است، مربوط مىسازد.
گروه هفتم
- آياتى در قرآن مجيد آمده است كه سقوط و پوچى شخصيت آدمى را در گذرگاه تاريخ و در مسير ابديت، با سقوط و پوچى و پليدى كارهاى او، توأم مىسازد، از آن جمله: مَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ أَعْمالُهُمْ كَرَمادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّيحُ فِي يَوْمٍ عاصِفٍ لا يَقْدِرُونَ مِمَّا كَسَبُوا عَلى شَيْءٍ ذلِكَ هُوَ الضَّلالُ الْبَعِيدُ (مثل كسانى كه به پروردگارشان كفر ورزيدهاند، كارهاى آنان مانند خاكسترى است كه باد تندى در روز طوفانى بر آن بوزد، آنان از چيزى از اندوختههاى خود قدرت بهرهبردارى ندارند اينست گمراهى دور از رشد و هدايت.)
گروه هشتم
تجسم كار و كوشش و حتى فعاليتهاى درونى در ابديت
- آياتى است كه با صراحت كامل مىگويد: انسانها، تجسم يافته همه كارهاى خود را در ابديت مشاهده خواهند كرد. از آن جمله: يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَها وَ بَيْنَهُ أَمَداً بَعِيداً وَ يُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ«» (روز قيامت روزى است كه هر كسى كارى را كه از خوب و بد انجام داده است، حاضر مىبيند. [كسى كه كارهاى بد انجام داده است.] مىخواهد ميان او و كارهاى بد، فاصله زيادى باشد كه آنها را نبيند و خدا شما را در باره خود برحذر مىدارد و خداوند به بندگان خود مهربان است).
فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ (كسى كه به اندازه ذرهاى كار خوب انجام دهد، آن را خواهد ديد و كسى كه به اندازه ذرهاى شر انجام دهد، آن را خواهد ديد).
آيا اين همه آيات قرآنى براى اثبات اصالت كار در حيات بشرى كفايت نمىكند آيا با ديدن اين آيات صريح در اصالت كار در حيات دنيوى و حيات ابدى انسانى، باز امكان دارد كه يك فرد يا جامعه مسلمان، دست از كار بكشد و حيات خود را به قضا و قدر و بخت و شانس بسپارد
آيا در حدود 700 آيه از قرآن مجيد كه با اشكال گوناگون چه در موارد شخصى و چه به صورت قانون كلى، اهميت و اصالت و عليت كار و كوشش را به نتايج آن گوشزد مىكند، كافى نيست كه ملاك حيات منطقى واقعى و ارزش آن را كار قرار بدهد بلى، سوگند به خداوندى كه خود، هستى را در مجراى كار و حركت آفريده است، چنين است كه ملاك حيات منطقى واقعى و ارزش آن، كار است و بس.
ارزش انسانى كار در مكتب اسلام
روايات وارده در مسئله كار و ضرورت و ارزش آن ما فوق تواتر است كه براى جمعكردن آنها مجلد بيش از 1000 صفحهاى لازم است. تنها چند روايت را به عنوان نمونهاى از صدها روايات در اينجا مىآوريم.
از امام صادق عليه السلام روايت است كه: الكادّ لعياله كالمجاهد في سبيل اللّه
(كسى كه براى معاش عائله خود مىكوشد، مانند كسى است كه در راه خدا جهاد مىكند).
الّذى يطلب من فضل اللّه عزّ و جلّ ما يكفّ به عياله اعظم اجرا من المجاهد في سبيل اللّه
(كسى كه براى كفاف معاش عائلهاش، از فضل الهى مىجويد، داراى پاداشى بزرگتر از پاداش مجاهد در راه خداست).
پيغمبر اكرم فرموده است: ما اكل احدكم طعاما قطّ خيرا من عمل يده
(هيچ كس از شما هرگز طعامى بهتر از كار دست خويش نخورده است).
الحسن بن علىّ بن حمزة عن ابيه رأيت ابا الحسن (موسى بن جعفر عليه السّلام) يعمل فى ارض له قد استنقعت قدماه في العرق، فقلت له جعلت فداك اين الرّجال فقال يا علىّ قد عمل باليد من هو خير منىّ فى ارضه و من ابى فقلت له: من هو فقال: رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و أمير المؤمنين و آبائى عليهم السّلام كلّهم كانوا قد عملوا بأيديهم و هو من عمل النّبيّين و المرسلين و الاوصياء و الصّالحين
(حسن بن على بن حمزة از پدرش نقل مىكند كه ابو الحسن موسى بن جعفر عليه السلام را ديدم كه در زمينى كه داشت كار مىكرد و پاهايش عرق كرده بود.
به او عرض كردم: فدايت شوم، كجا هستند مردانى كه به شما كمك كنند فرمود:
اى على، بود كسى بهتر از من و پدرم، كه با دست خود كار مىكرد.
عرض كردم: چه كسى بود فرمود: رسول خدا (ص) و أمير المؤمنين و پدرانم عليهم السلام، همه آنان با دستشان كار كردهاند. كار سيرت پيامبران و مرسلين و اوصياء و نيكوكاران بوده است)
ابو عمرو الشّيبانى: قال رأيت ابا عبد اللّه و بيده مسحاة و عليه ازار غليظ يعمل في حايط و العرق يتصابّ عن ظهره فقلت جعلت فداك اعطنى اكفك فقال لي: انّى احبّ ان يتأذّى الرّجل بحّر الشّمس فى طلب المعيشة.
(ابو عمرو شيبانى مىگويد: امام صادق (ع) را ديدم در حالى كه وسيله صافكننده زمين به دست و لنگ ضخيمى به كمر، در باغى كه داشت، كار مىكرد و عرق از پشتش مىريخت، عرض كردم: فدايت شوم، وسيله را به من بدهيد تا كار شما را انجام بدهم.
به من فرمود: من دوست دارم مرد در گرماى آفتاب در تحصيل معاش، به مشقت بيافتد).
ابو بصير: قال سمعت ابا عبد اللّه عليه السّلام يقول: انّى لأعمل في بعض ضياعى حتّى اعرق و انّ لى من يكفيني ليعلم اللّه عزّ و جلّ انّى اطلب الرّزق الحلال
(ابو بصير مىگويد: از امام صادق عليه السلام شنيدم كه مىفرمود:
من در بعضى از زمينهاى خود تا حدى كار مىكنم كه عرق مىكنم با اين كه كسى را دارم كه كار مرا به عهده بگيرد و براى من كفايت كند، تا خداوند عز و جل بداند كه من روزى حلال جستجو مىكنم).
قاطعانهترين روايات و تهديدآميزترين آنها در باره تحقيركنندگان كار و كوشش، آن روايت بسيار معروف است كه از پيامبر اكرم (ص) نقل شده است:
ملعون من القى كلّه على النّاس
(ملعون است، كسى كه بار معاش خود را بر دوش مردم بنهد).
اين بود نمونهاى از منطق پيغمبر اسلام و پيشوايان عالم تشيع و عمل عينى آنان كه ترديدى در اهميت حياتى كار باقى نمىگذارد.
جمع بندی
انسان هاي مسلمان و مومن، آيات قرآن و کلام خدا را، محکم ترين کلام و يقيني ترين دليل و سند براي رشد و تعالي خود و جامعه خود تلقي مي کنند و آن را بي هيچ چون و چرايي قبول و بدان عمل مي کنند. در قرآن کريم اين معجزه جاودانه، پيامبر رحمت براي همه انسان ها، که از آن در بين مسلمين به عنوان قانون اساسي و حق بشر براي جوامع بشري نام برده مي شود به موضوعات بسياري براي هدايت و رشد و تعالي و تکامل بشر اشاره شده است که از آن جمله است، موضوع “کار و تلاش”. قرآن کريم، در آيات منور خود، با صداي رسا، در طول تاريخ اسلام به عالم و آدم اعلام کرده است که اي انسان ها بدانيد “براي آدمي جز آنچه خود انجام داده، نخواهد بود” يعني بقاي وجود و هستي آدمي “بودن” او، حيات مادي و معنوي، دنيوي و اخروي او، شخصيت و هويت او و بلکه همه چيز او منوط و وابسته به “کار و تلاش” اوست و لاغير و “هرکس کوشش کند، فقط براي شخص خود کوشش کرده است” و “به سوي خود اوست و خدا البته بي نياز است”